وقتی مادر و برادر جوانتر کاترین از باغ وارد میشوند، خواهر با خونسردی روی صندلیاش می نشیند. مادرش، خانم هالی، یک بانوی احمق جنوبی است که به توصیف بیشتری نیاز ندارد. برادرش، جرج، بسیار خوشقیافه است. زیباترین مرد خانواده، بلند قد و برازنده. با هم وارد میشوند.