۲۳ رمان
تنسی ویلیامز نویسنده مشهور آمریکایی و یکی از تاثیرگذارترین نویسندگان معاصر در ادبیات آمریکا محسوب میشود.
از آثار مشهور وی میتوان به نمایشنامههایی همچون اتوبوسی به نام هوس، گربه روی شیروانی داغ، باغ وحش شیشهای، شب ایگوانا و خالکوبی رز اشاره کرد. نمایشنامه «گربه روی شیروانی داغ» در سال ۱۹۵۵ برنده جایزه پولیتزر شد.
نمیدونم فردا چی میشه
در این نمایش نامه "تنسی ویلیامز" نیز عشق و روابط انسانها در پیچ و خم گرههای فروخورده، ناتوانیهای جسمانی همچون آینهی زخمهای روح و تردیدها و تعلیقهای دایمی در گذر زمان به تصویر کشیده شده است. شخصیتهای این نمایشنامه زنی مردد و مردی با زبان الکناند، و آیندهی عشق را هیچ یک نمیدانند.
باغوحش شیشهای
تام در خاطراتش زمانی را به یاد میآورد که بار زندگی مادر سختگیر و خواهر معلولش را روزها با کار در انبار به دور از فضای شاعرانه مورد علاقهاش به دوش میکشیده و شبها نیز با هدف فرار از تکرار روزی ملالآور، به دنبال هیجان از خانه بیرون میزده است تا اینکه پسری به نام جیم را با خود به ...
قطار شیر دیگر اینجا توقف نمیکند
تراموایی به نام هوس
... در کل هیچوقت دیر نیست مگر این که خودتان را غرق این موفقیت بکنید، تا خرخره درش فرو روید و در نوازش خفهخوانآورش همان چیزی را بجوید که پسر بچه همیشه رنجور و در خانهای میجویده؛ محافظت همهجانبه و راحتی مطلق. به نظرم امنیت نوعی مرگ محسوب میشود و فقط میتواند خودش را وقتی کنار استخر قلب شکلی تو ...
تابستان و دود
هرگز مگو عشق مال توست
عشق که هرگز نگفت میتواند باشد
از آن باد آرامی که میگذرد
در سکوت نادیدنی
به عشقم گفتم، به عشقم گفتم
تمام قلبم را به او گفتم.
لرزان، سرد، در هراسی مخوف
عشق من رخت بربست و رفت
او پیش از من نرفته بود
تا غریبه از کنارش بگذرد
در سکوت و نادیدنی
و به چنگش آورد با یک آه.