نمایش‌نامه

خانم‌چه و مهتابی

سامان: من سر این چیزهای پیش پاافتاده عصبی نمی‌شم. (یک تکه رنگ پرتاب می‌کند.) فقط، گاهی از اینکه معاصر نسل خودم می‌شم و تا سطح نقش‌های عمومی نزول می‌کنم، چنان احساس بلاهتی به من دست می‌ده که بی‌اراده سیگار مو می‌ندازم دهنم و عین آدامس شروع می‌کنم به جویدن. ماهرو: به این ترتیب، در جوار هنرمند عظیم‌الشانی مثل تو انگار سهم من خواندن یک ترانه کوچک باغی غمناکه. سامان: داری حال منو می‌گیری مارو. ماهرو: این یکی از آهنگ‌های درخواستی منه، یادت باشه استاد، من به هر چیزی که بوی خاک منو بده...

آگرا
9789649325910
۱۳۸۲
۱۰۴ صفحه
۱۲۹۱ مشاهده
۰ نقل قول
اکبر رادی
صفحه نویسنده اکبر رادی
۳۰ رمان اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایش‌نامه‌نویس معاصر ایرانی بود.

اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد.
دیگر رمان‌های اکبر رادی
روی صحنه آبی 3 نمایش‌نامه (دوره آثار)
روی صحنه آبی 3 نمایش‌نامه (دوره آثار) این کتاب، سومین جلد از مجموعة چهار جلدی نمایشنامه‌های «اکبر رادی» و متعلق به دهة شصت است. جلدهای بعدی این مجموعه مربوط به ده‌های هفتاد و هشتاد می‌شود. نمایشنامه‌های این مجموعه عبارتند از: پلکان، تانگوی تخم‌مرغ‌داغ، آهسته با گل سرخ، شب روی سنگفرش خیس.
صیادان
صیادان قبرستان. صیادان کنار خاکریز یک گور نشسته‌اند. نور کمی از یک نقطه مجهول می‌تابد. ایوب وارد می‌شود. نشسته‌ها همچو اشباح در سکوت برمی‌خیزند.
آهسته با گل سرخ
آهسته با گل سرخ تنها دیلمی است که دستمالی در می‌‌آورد، و در حالیکه عرق پیشانی‌اش را پاک می‌کند، می‌آید و بی حال توی مبل می‌افتد. و ساناز، که با ایست جلال آهی می‌کشد، و بی‌اختیار دستش را طرف او دراز می‌کند و می‌ماند... اینک صدای مبادله تک تیرها، رگبار مسلسل‌، انفجار شدید و آژیر آمبولانس صحنه را محاصره کرده است. سپس صدای شرشر ...
باغ شب‌نمای ما
باغ شب‌نمای ما در این مقدمه خواننده محترم را دو نکته به عرض می‌رسانم، یکی اینکه باغ شب‌نمای ما با گروهی از کلمات نوشته شده است که در وقت خود گردش فعال داشته، در حوزه اشراف تهران مبادله می‌شده‌اند و با روح زبان معاصر ما هم چندان غریبه نیستند، یعنی گذشته از برخی واژه‌های نعش که دوران مصرف‌شان دیری است سرآمده عموما معنای ...
مردی کنار می‌رود
مردی کنار می‌رود ‹امروز غروب توی بهارخواب نشسته بودم. خانه کسی نبود. داشتم نعنا و ترخون و تربچه نقلی برای پای سفره پاک می‌کردم و باد خنک می‌خوردم. دیدم شعبان وارد شد. گشاد گشاد راه می‌رفت. مرا که دید به خودش فشار داد و سعی کرد به طور عادی راه برود. مرا می‌گوئی: نافم افتاد. آمدم پائین. شعبان با لباس روی تخت افتاده ...
مشاهده تمام رمان های اکبر رادی
مجموعه‌ها