نمایش‌نامه

منجی در صبح نمناک

این را از طرف من بده بهش. یک وقتی عصای بعثت من بود. و امروز... یادگار من است. به او بگو، بگو وقتی این را دست می‌گیرد، یاد من باشد، یاد موهای من، که پایش سفید شد. بگو این قلم نیست؛ وصیت من است، تاریخچه همه رنج‌های من، که پیش او امانت می‌گذارم. و او برای حفظ حرمتش باید مثل من، مثل شمع، آب بشود و قطره قطره با خون بنویسد. و طوری بنویسد که زندگی می‌کند؛ وگرنه امانت مرا لکه‌دار کرده...

قطره
9789643418519
۱۳۹۵
۲۲۴ صفحه
۲۸۴ مشاهده
۰ نقل قول
اکبر رادی
صفحه نویسنده اکبر رادی
۳۰ رمان اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایش‌نامه‌نویس معاصر ایرانی بود.

اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد.
دیگر رمان‌های اکبر رادی
افسانه دریا
افسانه دریا هوا دم کرده و خنک بود. صدای برخورد کفش‌هایم روی پله‌های چوبی، در راهرو برگردان داشت. از چراغ‌های نیمه‌سوی اتاق‌ها پیدا بود که مسافرین خوابیده‌اند. بی‌آنکه گرمم باشد، عرق می‌ریختم. نیم ساعت پیش که از گردش شبانه برمی‌گشتم، ساعت بزرگ شهر را دیده بودم. ده شب بود. دکان‌ها بسته بود. گاهی صدای ترق ترق اسب درشکه‌ای روی قلوه‌سنگ‌ها شنیده می‌شد...
ملودی شهر بارانی
ملودی شهر بارانی در روشنایی کدر نیمه‌شب طرح مات هیکل مهیار دیده می‌شود که با یک چراغ نفتی پایه فیروزه‌ای پشت به ما و رو به عکس صادق‌خان آهنگ ایستاده است. یک شعاع نورانی آهسته روی قاب عکس می‌افتد. آهنگ از توی عینک نگاهی به مهیار می‌کند و لبخند خفیفی روی لبش نقش می‌بندد.
مرگ در پاییز
مرگ در پاییز شبای پاییز... وقتی آدم تک و تنها جلوی اسبش از زیر درختای بارون خورده رد می‌شه، این طرف بوته‌های خشکیده، اون طرف درختای لیلکی، جاده هم پر از مه... اونوقت توی تاریکی صدای پای اسب‌تو می‌شنفی، می‌شنفی که یه چیزی، یه چیزی مث مرگ از پشت سر به‌ات نزدیک می‌شه و ... و آدم خیال می‌کنه، دیگه تمومه.
جاده
جاده
از پشت شیشه‌ها
از پشت شیشه‌ها اتاقی است خاکستری. دری سمت چپ، دری سمت راست، پنجره‌ای روبه‌رو. جلوی پنجره پرده خاکستری رنگی افتاده است. دو سه تابلو، یک گرام، یک کوزه عتیقه و یک کتابخانه کوچک تزیینات اتاق را تشکیل می‌دهند. وسط، یک میز بزرگ کشودار، و سه طرف آن سه صندلی دیده می‌شود... نور باید به گونه‌ای تنظیم شود که حرکت زمان را ثبت کند، ...
مشاهده تمام رمان های اکبر رادی
مجموعه‌ها