۳۰ رمان
اکبر رادی (۱۰ مهر ۱۳۱۸ - ۵ دی ۱۳۸۶) نمایشنامهنویس معاصر ایرانی بود.
اکبر رادی در شهر رشت زاده شد. او در ده سالگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. رادی که دانش آموخته رشته علوم اجتماعی از دانشگاه تهران بود، تحصیل در دوره کارشناسی ارشد این رشته را نیمه کاره گذاشت و پس از طی دوره تربیت معلم، به شغل معلمی روی آورد.
روی صحنه آبی 3 نمایشنامه (دوره آثار)
این کتاب، سومین جلد از مجموعة چهار جلدی نمایشنامههای «اکبر رادی» و متعلق به دهة شصت است. جلدهای بعدی این مجموعه مربوط به دههای هفتاد و هشتاد میشود. نمایشنامههای این مجموعه عبارتند از: پلکان، تانگوی تخممرغداغ، آهسته با گل سرخ، شب روی سنگفرش خیس.
خانمچه و مهتابی
سامان: من سر این چیزهای پیش پاافتاده عصبی نمیشم. (یک تکه رنگ پرتاب میکند.) فقط، گاهی از اینکه معاصر نسل خودم میشم و تا سطح نقشهای عمومی نزول میکنم، چنان احساس بلاهتی به من دست میده که بیاراده سیگار مو میندازم دهنم و عین آدامس شروع میکنم به جویدن.
ماهرو: به این ترتیب، در جوار هنرمند عظیمالشانی مثل تو انگار سهم ...
صیادان
قبرستان. صیادان کنار خاکریز یک گور نشستهاند.
نور کمی از یک نقطه مجهول میتابد. ایوب وارد میشود.
نشستهها همچو اشباح در سکوت برمیخیزند.
شب بهخیر جناب کنت و کاکتوس
کسی که در نبش یک کوچه سنگفرش بارانی و آهنگ دور مهآلود آهسته قد کشیده، آنکه در اولین ملاقات با دین و آیین زنی را دیده است تمام در قامت آبی که محتشمانه ایستاده، آش را در دیگ بزرگ هیاتی چمچه میزد و میگفت دور دیگ گلاب بپاشند و خلوت کنند تا بانوی سیاهپوش نیمهشب بیاید و روی آش پنجه ...
منجی در صبح نمناک
این را از طرف من بده بهش. یک وقتی عصای بعثت من بود. و امروز... یادگار من است. به او بگو، بگو وقتی این را دست میگیرد، یاد من باشد، یاد موهای من، که پایش سفید شد. بگو این قلم نیست؛ وصیت من است، تاریخچه همه رنجهای من، که پیش او امانت میگذارم. و او برای حفظ حرمتش باید مثل ...