۱۴ رمان
Henrik Johan Ibsen was a major Norwegian playwright largely responsible for the rise of modern realistic drama. He is often referred to as the "father of modern drama." Ibsen is held to be the greatest of Norwegian authors and one of the most important playwrights of all time, celebrated as a national symbol by Norwegians.
His plays were considered scandalous to many of his era, when Victorian values of family life and propriety largely held sway in Europe and any challenge ...
آوای رستاخیز
آوای رستاخیز، نمایشنامه تاثیرگذار آرتور میلر، از دل پرسشی ژرف برمیخیزد: اگر مسیح در دنیای امروز ظهور میکرد چه اتفاقی میافتاد؟ در کشوری نامشخص در آمریکای لاتین ژنرال فلیکس باریوز رهبر فراری انقلاب را دستگیر کرده است. شایعاتی مبنی بر معجزاتی از سوی این مبارز انقلابی، که با نامهای مختلفی شناخته میشود، وجود دارد. ژنرال قصد به صلیب کشیدن او ...
چشماندازی از پل و گذر از آزمون
(چشماندازی از پل)(1955)، در آمریکا دهه 1950 میگذرد و به زندگی مهاجرانی میپردازد که در نزدیکی پل برکلین در نیویورک زندگی میکنند.
این نمایشنامه از سال 1955 تا امروز بارها در جهان به روی صحنه رفته است. اجرای آن در سالهای 1977و 1998 به کارگردانی مایکل میر، جوایز تونی و درامادسک احیای یک نمایشنامه را برای آن به ارمغان آورد.
میلر (گذر ...
سقوط در کوه مورگان و ارتباطات آقای پیترز
آرتور میلر (1915- 2005) از چهرههای مهم تئاتر آمریکا محسوب میشود. او بیش از هفت دهه فعالیت مستمر داشت و در زمان مرگش، یکی از بزرگترین نمایشنامه نویسان قرن بیستم محسوب میشد. عدهای او را آخرین حرفهای در تئاتر آمریکا میدانند. با اعلام خبر مرگ او در تمام تئاترهای برادوی چراغهایشان را خاموش کردند.
شخصیت اصلی (سقوط در کوه مورگان) (1991)، ...
مرگ فروشنده سرازیر در کوه مورگن
ماجرا در داخل خانه و حیاط ویلی ومن و در مکانهای مختلفی که در نیویورک و بوستن امروز ویزیت میکند اتفاق میافتد.
بیف: یه فکری به ذهنم رسید که به نظرم امتحانش کنم.
هپی: چیه؟
بیف: بیل آلیور یادته؟
هپی: معلومه. آلیور الان کله گندهای شده واسه خودش. دوباره میخوای برای اون کار کنی؟
بیف: نه، ولی وقتی از پیشش میاومدم بیرون، یه چیزی ...
ساعت آمریکایی
از اون همه آدم متعصب و افراطی که همیشه داد و بیداد راه مینداختن و عملا هیچوقت کوچکترین کاری نمیکردن، خودمو کنار کشیدم. از بحثهای پرخشم و هیاهوی کسانی که از کارگرها، جهودها، سیاهها، و خارجیها نفرت داشتن. بعضی وقتها جو سیاسی کشور، بوی نفرت میگرفت و بدتر از همه اونکه بعد از حدود دو سال، همه فهمیده بودن که ...