خوشحالم میبینمت دوباره. بعد این همه سال. واای خیلی گذشته. سالهای ساله. آره، باید گفت سالهای ساله که ندیدمت. زمان سریع میگذره، بدجوری سریع، جوری که حسش نمیکنم. ولی دیدار تو خوب بود. از دیدنت خوشحالم. کاش تو هم از دیدن پدر پیرت خوشحال باشی.
سگهای مرده صورتهای مرگ (2 نمایشنامه)
زن جوان انگار نباید میپرسیدم.
مرد جوان چیزی نشده واسه چی میپرسی؟
زن جوان نمیدونم، به نظر میرسه خیلی آرومی. حرف نمیزنی. توی خودتی انگار.
مرد جوان نه چیزیم نیست، چرا مرتب میپرسی؟
زن جوان دیگه از بودن با من خوشحال نیستی
مرد جوان چرا خوشحالم
دخترک روی مبل زمستان (2 نمایشنامه)
ششمین مجلد از مجموعهی آثار "یون فوسه"، شامل نمایشنامههای "دخترک روی مبل" و "زمستان" است؛ در اولی فضا شکنی و زمان در هم ریخته، مضامین کلاسیک خانواده، خاطره، خیانت، نفرت و گناه به تصویر کشیده میشود. و در دومی رابطهی انسانی که از آغاز، جز تباهی و بیهودگی به ارمغان نیاورده، در پایان، به عشقی ناگزیر، دردناک و بیامید بدل ...
و هرگز جدا نمیشویم من نسیمام کسی میآید (3 نمایشنامه)
نمرده بودم و زنده نیز نبودم. بیندیش! چهگونه بودهام من رها ز هر دو بودهام...
نوازنده و عصر (2 نمایشنامه)
این مجموعه شامل در نمایشنامه با نامهای "نوازنده" و "عصر" است. نمایشنامهی اول که در قالب منظوم فراهم آمده است. داستان زندگی نوازندهی گیتاری است که با امید به سکهی رهگذران زندگی را میگذراند. در این داستان مرد با خود گفتوگو میکند و از رنجها و سختیهای زندگی خود سخن میگوید.