رمان خارجی

دیه‌گو و فریدا

(Diego et frida)

وقتی فریدا به خانواده خود خبر داد که قصد دارد با دیه‌گو ازدواج کند، پدرش با شوخی نیش‌داری گفت این‌کار شبیه ازدواج فیل و کبوتر است. همه نسبت به ازدواج دخترک پر شروشوری که جسمی بیمار و آسیب‌پذیر داشت آن هم با هنرمند نابغه‌ی مکزیکی که 2 برابر سن او و 3 برابر وزن او را داشت،بدبین بودند. دیه‌گو به غول اغواگر شهرت داشت و هنرمندی بود که جرات کرد در گرامی‌داشت بومیان مکزیک، دیوارنگاره‌هایی بکشد و در آن‌ها کارگران را در حال پایین کشیدن تثلیت شیطانی مکزیک - کشیشان، طبقه بورژوا و مردان قانون به تصویر بکشد.

بدون
9786009373208
۱۳۹۴
۲۵۶ صفحه
۵۵۳ مشاهده
۰ نقل قول
ژان ماری گوستاو لوکلزیو
صفحه نویسنده ژان ماری گوستاو لوکلزیو
۱۶ رمان Jean-Marie Gustave Le Clézio, better known as J. M. G. Le Clézio (born 13 April 1940) is a Franco-Mauritian novelist. The author of over forty works, he was awarded the 1963 Prix Renaudot for his novel Le Procès-Verbal (The Interrogation) and the 2008 Nobel Prize in Literature.
دیگر رمان‌های ژان ماری گوستاو لوکلزیو
بیابان
بیابان لوکلزیو راوی دانای کل کلمات خود را زیر سوال می‌برد، در جوشش زبان خود که از حد می‌گذرد از خواننده ملتمسانه می‌خواهد در خلق اثر مشارکت کند و این اصلی در تفکرات لوکلزیو است، از نظر او خواننده به جامعه‌ای تعلق دارد که اثر را تولید می‌کند. پس زبان در عین حال عینی و ذهنی، واقع‌گرا یا جادویی او، خواننده ...
ماهی طلایی
ماهی طلایی ضرب‌المثلی از سرخپوستان آزتکی می‌گوید: «اوه! ای ماهی کوچک طلایی، خیلی مواظب خودت باش! چون در این دنیا، چه فراوان قلاب‌ها و تورهایی که بر سر راهت گسترده‌اند.» داستانی که می‌خوانید ماجراهای یک ماهی طلایی آفریقای شمالی است. ماجراهای «لیلای» جوان که در شش سالگی او را دزدیده‌اند، شلاق زده‌اند و نیمه ناشنوا او را به شخصی به نام «لالااسما» ...
بیابان
بیابان نیاکان لالای نوجوان، مردان آبی هستند، جنگ‌جویان صحرا. او که در حلبی‌آباد در حاشیه‌ بیابان زندگی می‌کند، نمی‌تواند آنها را از یاد ببرد. نیروی طبیعت و افسانه‌ها عشقش به هارتانی چوپان، فرار ناموفق‌شان به سوی بیابان، تبعید به مارسی، همه و همه روح پرفروغ او را آبدیده می‌کند. لالا، با تمام بیگاری‌اش در یک هتل پست، حاملگی، و بعد مبدل شدن ...
دورگردی
دورگردی صدای آن‌ها را بالای سرش می‌شنود. از طریق جاده اصلی به قلمرو ارلموند وارد می‌شوند، از باغ‌ها با ایوان‌هایی که در آن‌جا تمشک‌های جنگلی و گربه‌های سرگردان زندگی می‌کنند، رد می‌شوند. آنا صدای چکمه‌هایشان را که روی بام‌های سیمانی و در راهروهای تئاتر متروک طنین‌انداز است، می‌شنود. به گربه‌هایی که فرار می‌کنند و به مارمولک‌هایی که در کنار شکاف‌ها بی‌حرکت‌اند ...
آفریقایی
آفریقایی مدت‌ها در رویاهایم، مادرم را سیاه‌پوست تصور می‌کردم. برای خود داستانی بافته بودم، تا از واقعیت پس از بازگشت از آفریقا فرار کنم، بازگشت به کشوری، به شهری، به شهری که هیچ آشنایی نداشتم، جایی که بدل شده بودم به بیگانه‌ای. پس از آن هنگامی که پدرم، در سن بازنشستگی به فرانسه آمد تا با ما زندگی کند، دریافتم که ...
مشاهده تمام رمان های ژان ماری گوستاو لوکلزیو
مجموعه‌ها