رمان خارجی

سال‌های بی‌خبری

(The lost years)

پرفسور جاناتان لاینز فقط چند هفته پس از کشف نامه‌ای که عیسی مسیح با دست خود نوشته بود، در اتاق مطالعه‌اش هدف گلوله قرار می‌گیرد و کشته می‌شود. پلیس به همسر او که دچار بیماری آلزایمر است، ظنین می‌شود و معتقد است که او بر اثر شعله‌ور شدن آتش حسادت مرتکب این قتل شده است. و ماریا، دختر پرفسور لاینز، بر آن می‌شود تا این لکه‌ی ننگ را از روی نام مادرش پاک کند.

لیوسا
9786003400399
۱۳۹۴
۳۷۶ صفحه
۷۳۴ مشاهده
۰ نقل قول
مری هیگینز کلارک
صفحه نویسنده مری هیگینز کلارک
۳۳ رمان مری هیگینز کلارک یکی از چهره‌های مطرح داستان نویسی آمریکا و فارغ التحصیل رشته فلسفه از دانشگاه فورد هام است وی تا کنون سیزده دکتری افتخاری دریافت کرده‌است. کلارک نویسنده ۲۱ اثر پر فروش, به«ملکه تعلیق»مشهور است خانم کلارک در سال ۱۹۶۴ با نوشتن داستانهای کوتاه کار نویسندگی را شروع کرد و پس از فوت شوهر برای تامین معاش ۵ فرزندش روزها به کار در رادیو و شبها به رمان نویسی می‌پرداخت. اولین کتاب او در آرزوی بهشت نام داشت ...
دیگر رمان‌های مری هیگینز کلارک
شب هنگام زمان من است
شب هنگام زمان من است تعریف جغد همیشه به او احساسی خوشایند می‌داد؛ پرنده‌ی شب، شکارچی شب، با چنگالهایی تیز و پرهایی نرم که هنگام پرواز هیچ صدایی ایجاد نمی‌کرد. تمثیلی مناسب برای فردی با عادتهای شبانه. او بعد از انتخاب شکارش، با خود می‌گفت: “من جغدم و شب هنگام زمان من است.“ دانشجویان فرهنگستان استون کرافت، در بیستمین گردهمایی فارغ‌التحصیلی شرکت می‌کنند تا این مراسم ...
و گهواره فرو می‌افتد
و گهواره فرو می‌افتد مری هیگنز کلارک، در “و گهواره فرو می افتد“ با مهارتی چشمگیر تار و پود یک دسیسه‌ی پزشکی هولناک را به هم می‌بافد، دسیسه‌ای که باید به هر قیمتی شده پنهان باقی بماند. داستان به سوی پایانی بی‌نهایت توهم‌آمیز و کاملا مبهوت‌کننده پیش می‌رود. و گهواره فرو می‌افتد، بعد از رمان شب روباه ـ برنده‌ی جایزه‌ی ادبی کتاب‌های پلیسی 1980 ـ ...
کریسمس در خانه خواهم بود
کریسمس در خانه خواهم بود
بگذار تو را معشوقم بنامم
بگذار تو را معشوقم بنامم کری مک گراث به فاصله‌ی دو هفته، دو بار با منظره‌ای هولناک روبرو می‌شود: دکتر اسمیت، جراح پلاستیک، بیماران خود را به شکل زن جوانی درمی‌آورد که چندین سال پیش به قتل رسیده‌اند. کری بخوبی آن زن زیبا و جوان را که سوزان نام داشت، به خاطر می‌آورد: در آن زمان که شوهر زن محکوم شد، او نماینده‌ی دادستان بود ... اما ...
وانمود کن او را نمی‌بینی
وانمود کن او را نمی‌بینی زنی جوان، در زمانی نابه‌جا، در مکانی نابه‌جا، به طور ناخواسته درگیر ماجرای یک قتل می‌شود... او ناگزیر است با هویتی دروغین به شهری دیگر برود تا راز قتل را آشکار کند... او مرد دلخواهش را می‌یابد، اما از اظهار عشق ناتوان است، چرا که...
مشاهده تمام رمان های مری هیگینز کلارک
مجموعه‌ها