۱۸ رمان
محمد چرمشیر (زاده ۱۳۳۹ تهران) نمایشنامهنویس و مدرس تئاتر است. او دانشآموخته رشتهٔ ادبیات نمایشی در سال ۱۳۶۶ از دانشگاه تهران است. محمد چرمشیر بیش از صد نمایشنامه نوشته است. وی پنجاه و چهار نمایشنامهٔ چاپ شده داردو نمایشنامه هایش به زبانهای انگلیسی آلمانی و فرانسوی ترجمه و در کشورهای ایران، آلمان، انگلستان، فرانسه، ایتالیا و آمریکا اجرا شده اند.
آخرین پر سیمرغ
بیژن سه: مادر، گفته بودی ـ در جهان ـ سرزمینی است که دیوان بر هیئت زنان، راه بر آدمی میبندند. گفته بودی سرزمین آدمی همان جایی است که دل ماندگار میشود... مادر، من اکنون آن سرزمین را یافتهام، و چه باک که آن سرزمین همان سرزمین دیوان باشد. من از اسب فرود آمدهام و دیگر بر آن جای نخواهم گرفت. ...
شبی در طهران
سال هزار و سیصد و بیست. گردهمایی سران پیروز در جنگ جهانی دوم، روزولت، چرچیل و استالین در تهران. تصمیمگیری بزرگ دربارهی آیندهی سیاسی ایران. همه چیز در پشت درهای بسته در حال انجام است، اما این همهی داستان نیست. در ساختمان کوچک یکی از شعبات ادارهی شهربانی، اتفاقات دیگری در حال وقوع است.
نامههایی به تب (دی وی دی نمایشنامه)
بازیگران: فاطمه معتمدآریا، شبنم مقدمی، احمد ساعتچیان، علیرضا محمدی، پانتهآ پناهیها، محمدرضا حسینزاده، عاطفه تهرانی، مریم شیرازی، آنکیدو دارش. طراح لباس: گلناز گلشن. موسیقی: آنکیدو دارش.
طراح حرکات: عاطفه تهرانی. طراح نور: علی صفری. دستیار کارگردان: آرش صفیح. مدیر تولید گروه نمایش: محمدرضا حسینزاده. مدیر تصویربرداری: حسن اصلانی. تدوین: مهران فیروزبخت. عکاس: مهرداد متجلی. مدیر تولید فیلم: حسن اصلانی. مجری ...
باد اسب است و 10 نمایشنامه دیگر
مادر غلام میگفت اسیر شدم ولی نمیگفت اسیر چی؟... خب،زن به سنگ کوب اسره دیگه، مگه من اسیر نیستم؟... هیچوقت نگفت اسر چی؟... ولی تو راستی راستی اسیر پیریه من شدی میدونم.
همین امشب خواب آهسته مرگ
تاریکی.
صدای دستزدن و سوتزدن و فریادهای سرخوشانه آدمهای یک مهمانی.
نور میآید.
مرد ایستاده است کنار دستگاه پخش صدا. زن نشسته است دورتر.
مرد دستگاه را خاموش میکند.
مرد: این من بودم.
زن او را خیره مینگرد.