پیتر . لولا. بلاسم. ابیگیل. 5 نفر 16 ساله. همه یتیم. همه ساکن یتیمخانه دولتی. تا آنکه آنها را به جایی میبرند که نه بیمارستان است و نه زندان. نه شبیع به هیچ جای دیگری. در این مکان غریب، نه دیواری در کار است نه سقفی و نه کفی. فقط و فقط پلههایی که تا ابد ادامه دارند، به علاوه دستگاهی که انگار میخواهد به آنها چیزی یاد بدهد.