نمایش‌نامه

خواستگاری (1 کمدی تراژدی) نمایش‌نامه

خانواده‌ای چند ساعت مانده به شب خواستگاری دخترشان متوجه گرفتگی چاه فاضلاب‌شان می‌شوند. غریبه‌ای که از قضا همسایه‌شان همه هست برای باز کردن چه و رفع مشکل‌شان وارد خانه می‌شود، غریبه که به دختر خانواده علاقه دارد اطلاعاتی را در مورد خواستگار دختر در اختیار خانواده قرار می‌دهد و ... آجی: بابایی شما اصلا می‌دونی عشق چیه؟ بابایی: اون چیزی که تو فکر می‌کنی نیست. بابایی: تو این شرایط آدم چیکار می‌تونه بکنه؟ آهای: یه آدم هیچ‌وقت کاری نمی‌کنه که به این شرایط دچار شه.

مروارید
9789641913597
۱۳۹۴
۸۴ صفحه
۵۰۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهدی میرباقری
زمستان در آتش (خوانشی از داستان سودابه و سیاوش) نمایش‌نامه
زمستان در آتش (خوانشی از داستان سودابه و سیاوش) نمایش‌نامه
کارما
کارما حافظ. چرا گریه می‌کنی؟ آرسا. من گریه نمی‌کنم. حافظ. پس اینا چیه؟ اشک نیست؟ آرسا. شاید بارونه، نمی‌دونم از کجا اومده.
صحنه‌هایی از زندگی پدرم
صحنه‌هایی از زندگی پدرم سمانه: تو یادت می‌ره اما من هیچ‌وقت روز عروسی مونو یادم نمی‌ره، برات پیرهن خریدم. جمال: چرا تو انقدر کم عقلی آخه زن؟ چرا پولا رو ریختی دور؟ به نظرت من ارزشی دارم که پول بالام خرج کنید؟ سمانه: چرا این‌طوری حرف می‌زنی جمال جان؟ جمال: چینی بندزده چه ارزش داره؟ پالون ترمه خرو عوض نمی‌کنه. من شدم مثل همین ماشین قراضه‌م که ...
خواب خیس ماهی (3 نمایش‌نامه کوتاه 2 نفره عاشقانه)
خواب خیس ماهی (3 نمایش‌نامه کوتاه 2 نفره عاشقانه) مه‌یار: حس می‌کنم تو رفتی به آینده و من جا موندم، جا موندم تو گذشته و فراموش شدم. لاله: نباید خیلی به این فکرای احمقانه اجازه بدی بیان تو ذهنت، مه‌یار تو باید خودتو جمع و جور کنی. مه‌یار: می‌شه دوباره برگردیم به اون روزا؟ لاله: نه. مه‌یار: من هنوز عاشقتم. لاله: باید دل کندن رو یاد بگیری.
مشاهده تمام رمان های مهدی میرباقری
مجموعه‌ها