نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

نهنگ تنها

رها: چرا به پیمان نمی‌گی؟ تمنا: اون می‌دونه خیلی وقته می‌دونه، اما نمی‌خواد قبول کنه. قبول نکرده. رها: الان چه تصمیمی گرفتی؟ هامون: از تو جدا شم. با خونواده اولم زندگی کنم. رها: به من فکر نکردی؟ تمنا: جای من بودی چی‌کار می کردی رها؟ رها: پس زندگی من چی؟ ده سال زندگی من. پیمان: تو زندگی منو خراب کردی هامون. چطور تونستی همچین کاری بکنی؟

مروارید
9789641918097
۷۴ صفحه
۲۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهدی میرباقری
زمستان در آتش (خوانشی از داستان سودابه و سیاوش) نمایش‌نامه
زمستان در آتش (خوانشی از داستان سودابه و سیاوش) نمایش‌نامه
خواستگاری (1 کمدی تراژدی) نمایش‌نامه
خواستگاری (1 کمدی تراژدی) نمایش‌نامه خانواده‌ای چند ساعت مانده به شب خواستگاری دخترشان متوجه گرفتگی چاه فاضلاب‌شان می‌شوند. غریبه‌ای که از قضا همسایه‌شان همه هست برای باز کردن چه و رفع مشکل‌شان وارد خانه می‌شود، غریبه که به دختر خانواده علاقه دارد اطلاعاتی را در مورد خواستگار دختر در اختیار خانواده قرار می‌دهد و ... آجی: بابایی شما اصلا می‌دونی عشق چیه؟ بابایی: اون چیزی ...
خواب خیس ماهی (3 نمایش‌نامه کوتاه 2 نفره عاشقانه)
خواب خیس ماهی (3 نمایش‌نامه کوتاه 2 نفره عاشقانه) مه‌یار: حس می‌کنم تو رفتی به آینده و من جا موندم، جا موندم تو گذشته و فراموش شدم. لاله: نباید خیلی به این فکرای احمقانه اجازه بدی بیان تو ذهنت، مه‌یار تو باید خودتو جمع و جور کنی. مه‌یار: می‌شه دوباره برگردیم به اون روزا؟ لاله: نه. مه‌یار: من هنوز عاشقتم. لاله: باید دل کندن رو یاد بگیری.
ایستادن روبه‌روی عقربه‌های کج
ایستادن روبه‌روی عقربه‌های کج نمی‌دانم چرا هر وقت سرم را می‌گیرم زیر دوش آب یاد پدر می‌افتم که شیر آب داغ را باز می‌کرد و به زور نگه‌ام می‌داشت زیر دوش آب داغ حمام عمومی، گردنم را محکم می‌گرفت و اجازه نمی‌داد تکان بخورم، نگه‌ام می‌داشت زیر ریزش آب داغ، می‌سوختم، و جرات نداشتم حرفی بزنم، تا چند روز تمام تنم می‌سوخت، هر ...
مشاهده تمام رمان های مهدی میرباقری
مجموعه‌ها