کشتی توفانزده داستانی است در دو زمان. داستانی که در یک جزیره میگذرد و آدمهایی که انگار هرچه میکنند نمیتوانند از این مکان خلاص شوند. مهندسان و کارگرانی که پی طلبشان در جزیره گیر کردهاند. رمان فصلهایی کوتاه و روایتی پرضرباهنگ دارد. مدام اتفاقهای تازه روی میدهد و مشخص نیست که چه کسی در این بلبشو صادق است. هر کدام از شخصیتها با اضطرابی روبهرویند که ریشه در یک گذشته نه چندان دور دارد. آیا جزیره آنها را چنین بیتاب کرده است؟ آیا وهمی در فضا وجود دارد که از سالیانی دور می آید و جان و تنشان را تسخیر میکند؟ فرهاد کشوری (متولد 1328) در این رمان هم مانند دیگر رمانهایش تکهای از تاریخ را پیش کشیده و با زمان معاصر گره زده است. این ترکیب خاص اوست که باعث شده این رمان خواننده خود را درگیر کند و هر دو قصه را با هم پیش ببرد تا دریابد این جزیره چرا آدمها را نمیکند...