رمان خارجی

مرفی

(Murphy)

خورشید بی‌آن‌که چاره دیگری داشته باشد، بر همان چیزهای قدیمی می‌تابید. مرفی، مثل کسی که پنداری آزاد بود، در دخمه‌ای در وست برامپتن، خارج از نوررس نشسته بود. او این‌جا در قفسی جمع‌ و جور و شمالی ـ غربی که چشم‌اندازی یکپارچه به قفس‌های جمع و جور و جنوبی ـ شرقی داشت، حدودا شش ماه آزگار خورده و نوشیده و خوابیده و لباس پوشیده و درآورده بود. به زودی مجبور می‌شد فکر دیگری بکند، چون آن دخمه رسما کلنگی و غیر قابل سکونت اعلام شده بود. به زودی مجبور می‌شد کمر همت ببندد و خوردن و نوشیدن و خوابیدن و پوشیدن و درآوردن لباس را در محیطی کاملا بیگانه آغاز کند.

سهیل سمی
ققنوس
9786002781970
۱۳۹۴
۲۸۰ صفحه
۴۶۱ مشاهده
۵ نقل قول
دیگر رمان‌های ساموئل بکت
اولین عشق
اولین عشق درست یا نادرست، من زمان ازدواجم را با مرگ پدرم مرتبط می‌دانم. شاید در کرات دیگر روابط دیگری حاکم باشد. پیش از این، مشکل بود آن‌چه را که فکر می‌کردم می‌دانم، به زبان بیاورم. تا جایی که می‌دانم، چند وقتی از مرگ پدرم نگذشته بود که سر قبرش رفتم و آن روز، تاریخ مرگش را یادداشت کردم. فقط تاریخ مرگش ...
مالون می‌میرد
مالون می‌میرد عاقبت با همه حرف‌ها من به زودی خواهم مرد. شاید ماه دیگر، آن‌وقت یا ماه آوریل خواهد بود یا ماه مه. چون هنوز اول‌های سال است، من این را از هزار نشانه کوچک می‌فهمم. شاید اشتباه می‌کنم، شاید تا روز یحیای تعمیددهنده، یا حتی چهارده ژوییه، روز جشن آزادی، زنده بمانم.
در انتظار گودو (1 تراژدی کمدی در 2 پرده) نمایش‌نامه
در انتظار گودو (1 تراژدی کمدی در 2 پرده) نمایش‌نامه انتظاری که زمان و علت آن مشخص نیست. فقط مشخص است که باید انتظار کشید ولی برای چه مقصودی؟...
بازی
بازی زن 2: یه روز صبح که نشسته بودم کنار پنجره و لباس‌ها رو بخیه می‌زدم، یهو پرید توی اتاق و تندی اومد طرفم. فریاد زد که دست از سرش بردار، اون مال منه. عکس‌هاش خیلی از قیافه خودش بهتر بودن. حالا که واسه اولین بار از نزدیک می‌دیدمش فهمیدم که چرا منو به اون ترجیح می‌داد...
ننامیدنی
ننامیدنی شاید یک رویاست، همه یک رویاست، که غافلگیرم می‌کرد، بیدار می‌شوم، در سکوت، و دیگر هرگز نمی‌خوابم. این من می‌شود، یا رویا، باز هم رویا، رویای سکوتی، سکوتی رویایی، لبریز نجواها، نمی‌دانم، فقط کلمات است، بیداری هرگز، فقط کلمات، چیز دیگری نیست، باید ادامه دهی، همین و بس، چندی دیگر متوقف می‌شوند، خوب می‌دانم، حسش می‌کنم، چندی دیگر ترکم می‌کنند، ...
مشاهده تمام رمان های ساموئل بکت
مجموعه‌ها