رمان نوجوان

20 هزار فرسنگ زیر...

(Vingt mille lieues sous les mers)

داستان بیست هزار فرسنگ زیر دریاها یکی از آثار مشهور ژول‌ورن، نویسنده فرانسوی، است که مبتکر داستان‌های عملی - تخیلی و پیشگو و الهام‌بخش بسیاری از اختراعات و اکتشافات شگف‌انگیز قرن بیستم است. قهرمان این داستان، زیر دریایی‌ای اختراع کرده است که با نیرویی شگرف و مرموز در ژرفای اقیانوس‌ها حرکت می‌کند و استحکام و نیرومندی آن‌چنان است که می‌تواند به آسانی کشتی‌های جنگی را در هم شکند. ژول‌ورن با این زیردریایی شما را به اعماق اقیانوس‌ها می‌برد و ناخدایی دانشمند و استادی طبیعیدان شما را همه جا راهنمایی کرده، و عجایب زندگی جانوران و گیاهان درون دریاها آشنا می‌سازد.

9789644456572
۱۳۹۲
۷۵۸ صفحه
۴۳۰ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
ژول ورن ۴۶ رمان ژول گابریل ورن نویسنده و آینده‌نگر فرانسوی بود که کتابهای زیادی با مضمون علمی-تخیلی نوشت. او هنگامی از سفر به هوا و فضا و زیر دریا در داستان‌های خود سخن گفت که هنوز بشر نتوانسته بود وسایل و امکانات چنین سفرهایی را فراهم کند. آثار او از نظر ترجمه به زبان‌های دیگر بعد از آثار آگاتا کریستی در رده دوم جهانی هستند. سال ۲۰۰۵ به مناسبت صدمین سال مرگ او «سال ژول ورن» نامیده شد. تاکنون چندین انیمیشن و فیلم از ...
دیگر رمان‌های ژول ورن
سفر به آفریقا
سفر به آفریقا روز به پایان رسید. شبی مهتابی بود. سکوت رصد کردن را آسان می‌کرد. باز هم علامت و اثری از روشنایی چراغ در تپه ولکریا دیده نشد. سرهنگ اورست و ماتیواتروکس تا صبح چشم از دوربین برنداشتند.
دور دنیا در 80 روز
دور دنیا در 80 روز در سال 1872، ساکن خانه پلاک 7 در خیابان سویل واقع در برلینگتون گاردنز، همان عمارتی که در سال 1814 آقای شرایدن آن‌جا از دنیا رفت کسی نبود جز جناب آقای فیلیس فاگ محترم؛ از شاخص‌ترین و سرآمدترین اعضای باشگاه اصلاح‌طلبان لندن. هر چند به نظر او بیش از اندازه مراقب بود تا جلب توجه نکند و بقیه از ...
میشل استروگف
میشل استروگف
چند ساعت در بنارس
چند ساعت در بنارس در شب ششم ماه مارس 1867 بر روی یکی از ساختمان‌های نیمه‌ویران شهر اورنگ آباد اطلاعیه‌ای چسبانده شد، که متن آن چنین بود: «هر کس زنده یا مرده یکی از رهبران شورش سپاهیان هندی را تسلیم کند، 2000 لیره جایزه می‌گیرد. وی نواب دندونیت نام دارد و به نام ... مشهور است.» بر روی آن اطلاعیه، لقبی که دندونیت به ...
میشل استروگف
میشل استروگف «اعلیحضرت، یک تلگراف جدید رسیده.» «از کجا؟» «از تومسک.» «از تومسک به بعد خط تلگراف قطع شده؟» «بله، از دیروز قطع شده.» «ژنرال، هر یک ساعت، به تومسک تلگراف بفرستید، و مرا در جریان قرار دهید.» ژنرال کیسف جواب داد: «چشم، اعلیحضرت.» این گفتگو در ساعت دو صبح رخ داد، درست در لحظه‌ای که جشنی که در کاخ نو در ...
مشاهده تمام رمان های ژول ورن
مجموعه‌ها