نمایش‌نامه

آنچه به آتش کشیده خواهد شد

استفان: لازمه برای هدفی که داری براش آماده می‌شی، هر کاری که به نظرت درست نمی‌آد رو هم انجام بدی. مورگان:... اما من فکر می‌کردم قراره هر کاری که به نظرم درست می‌آد رو انجام بدم! استفان: اون؛ وقتیه که توی یه ساختار درست و برای خدمت به اون ساختار داری اقدامی می‌کنی... اما کار ما شکستن این ساختارهاست. ما ساختارهای خودمونو درست می‌کنیم... می‌فهمی که؟

مکتوب
9786008277019
۱۳۹۵
۶۴ صفحه
۳۶۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های آرام محضری
مراوده جنازه‌ها
مراوده جنازه‌ها «ارباب»، به سمت یکی از تابلوهای روی دیوار می‌رود و مقابل آن می‌ایستد. تابلو؛ صحنه نبرد، میان دو ارتش است. ارباب: صحنه جنگ، فقط توی تابلوها با شکوهه. وقتی که به تاریخچه و دلایل به وجود اومدنشون پی می‌بری، به نظرت خیلی حقیرانه و احمقانه میان... کاشکی جنگجوها به دلایل منطقی می‌جنگیدن... اون وقت نقاشا مجبور بودن از نبردای خیالی ...
بر فراز ابرهای آن پایین
بر فراز ابرهای آن پایین رحمان: می‌دونی! فکر می‌کنم مشکل بشر از اونجایی شروع شد که اولین نفر تصمیم گرفت به تجارت نمک و ادویه‌جات بپردازه... از اونجا بود که آدما متوجه شدن، همه‌چیز می‌تونه طعم و مزه بهتری داشته باشه... بعد شروع کردن به مثلا خوشمزه‌تر کردن زندگی‌شون و در ادامه، تلخ‌مزه‌ترین موجودات کره زمین؛ بیشتر و بیشتر شدیم. (کمی فکر می‌کند) می‌بینی این بالا ...
دیگران و ماجرای عاشقانه آیدا
دیگران و ماجرای عاشقانه آیدا علیرضا: ببین «خسرو» خودتم می‌دونی که این راهش نیست... الان عصبانی هستی... اگه مهلت بدی بگذره، بعد آروم می‌شه... و زندگی ادامه پیدا می‌کنه... مگه این زندگی چه ارزشی داره؟... ما، سرد و گرم جشیده‌ایم، چی شد؟... همه‌اش تموم شد...! اینم تموم می‌شه...! یادته؛ یه روزایی خیال می‌کردیم همه زندگی، توی اون محله خلاصه میشه اما حالا که بهش فکر ...
سگ نگهبان و درختی در باغ
سگ نگهبان و درختی در باغ نمی‌دونم چرا فعل چرخیدن رو استفاده کردم، ولی به نظرم طبیعیه... چون سگ با یه طناب به درخت بسته شده بود و حول یه محور، فقط می‌تونسته بچرخه... اصلا به نظرم،فعل زندگی کردن؛ در واقع همون دور یه محور چرخیدنه... همه ما داریم دور خودمون می‌گردیم. فقط شعاعش فرق می‌کنه... اما به هر حال، محدوده
مشاهده تمام رمان های آرام محضری
مجموعه‌ها