مجموعه داستان داخلی

داستان‌های برگزیده 3 (4 جلدی) مجموعه داستان

یک مرتبه به یاد دارم که زیر آب صدای یک خش‌خش به گوش ما رسید. ما حیرت می‌کردیم آن صدا ناشی از چیست تا این که از زیر آب بیرون آمدیم و دیدیم که رشته‌های یک مین به برج زیردریائی ما چسبیده است. آن موقع دوره‌ای بود که متفقین در دریا به جای ماسوره چاشنی عادی، یک رشته مفتول به کار می‌بردند تا این که شانس اصابت مین به زیردریائی زیادتر باشد. تنها چیزی که سبب گردید که مین منفجر نشد و ما را محو نکرد، اینکه ماسوره آن بر اثر توقف متمادی در آب خراب شده بود و دستگاه چاشنی مین کار نمی‌کرد. وگرنه بدون تردید هلاک می‌شدیم. زیرا مین مزبور یک تن ماده منفجر داشت.

2500110068788
۱۳۹۵
۳۱۲ صفحه
۲۱۸ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
مرگ تاثیر‌گذار
مرگ تاثیر‌گذار فرمانده با خونسردی رفتن آن‌ها را تماشا می‌کرد. او به همان اندازه که خودش را دچار مخاطره می‌کرد، دیگران را هم به خطر می‌انداخت. می‌گفت خیلی‌ها کشته می‌شوند و این قانون جنگ است. اما افراد شجاع خیلی کمتر کشته می‌شوند...
اگر دوباره زندگی را آغاز می‌کردم
اگر دوباره زندگی را آغاز می‌کردم این مجموعه داستان کوتاه اثری از نویسندگان جوانی است که تصمیم بر نوشتن گرفته‌اند و برای اولین‌بار نوشته‌اند با خواندن این مجموعه با بیست و دو نوع زندگی دوباره آشنا خواهید شد.
1 سرباز ساده ملکه
1 سرباز ساده ملکه می‌خوام برم از ملکه بپرسم. می‌خوام هرچی می‌دونم رو واسش تعریف کنم و ازش بپرسم که چی درسته و چی غلط. اگه بهم چشمک بزنه، خوب، اون وقت دیگه توی دردسر افتاده‌م. این منم، سیموس تاد، متولد 1955، یه سرباز ساده ملکه و همین و بس. این اظهارنامه منه، هم صادقانه است و هم عین واقعیت. اگه با چشمای خودم ...
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
هنر قصه
هنر قصه نیافتم! نیافتم! فریاد می‌زنم دوستانم کجایید؟ من به «آن‌ چیز» نیازمندم. پس، به عیادت کسانی که نمی‌شناسم می‌روم. اکنون می‌توان به آنچه در گذشته گذشته و آنچه بر زمین از موسیقی در من سیلان دارد سراپا عریان بایستم. نمی‌هراسم! هراس! تو بعدی از زندگی من بودی که هم اندازه نیاز و کوچکی در دوره‌ای آدم را فتح می‌کرد. حتی پرتویی ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها