رمان ایرانی

خوشبختی‌های کوچک

جیغ دختر فرانک تنم را می‌لرزاند. متین، پسر غلامرضا می‌دود به سمت سفره هفت‌سین. بقیه‌شان عین ماهی گلی که از تنگ آب بیرون افتاده بالا و پایین می‌پرند. مهدیه داد و بیداد می‌کند سر بچه‌ها و حالا فرانک و حمیدرضا هم از اتاق بیرون آمده‌اند. بنفشه می‌دود و ماهی گلی را که کف سالن تقلا می‌کند به زحمت برمی‌دارد. لیلا جون از آن طرف با یک کاسه آب سر می‌رسد و ماهی قل می‌خورد میان آب شفاف درون کاسه...

9786007507230
۱۳۹۵
۳۲۰ صفحه
۳۷۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مژگان زارع
خواب‌های طلایی
خواب‌های طلایی وقتی بزرگ‌تر می‌شوی انگار پرتابت کرده‌اند میان واقعیت‌های بزرگ‌تر و می‌فهمی که زندگی خیلی اوقات آن‌چه دوست داری و درست می‌پنداری نخواهد شد. گاهی درهم ریختگی‌های اطراف در یک لحظه تو را وا می‌دارد به انتخابی خلاف خواسته‌هایت و در مسیری قرار می‌گیری که در اندک زمان اجبار در انتخاب‌های ناخواسته مجبورت می‌کند بشوی آن کسی که نیستی. حتی گاهی ...
راز کیارش
راز کیارش وقتی می‌بینی از حریمی دفاع می‌کردی که از درون پوسیده ناامید می‌شوی، می‌چسبی به کار و غرق می‌شوی. بعد درست همان دم آخر که دیگر هیچ دست‌آویزی برای نجات از این پوچی نمانده... درست در همان لحظه‌ای که آدم بودن را فراموش می‌کنی و ترجیح می‌دهی یک ربات متحرک باشی... یک دخترک ساده و خیالباف درست مثل یک پروانه دور ...
آشیانی بر باد و مه
آشیانی بر باد و مه آن زمان‌ها، دوره جوانی فکر می‌کردم باید جایی باشد خیلی دور، خیلی بعید، شاید خیالی که بتوانم از نو متولد شوم با یک زندگی پاک و سرنوشتی تازه در کنار کسی که از کودکی، نداشتمش. فکر می‌کردم رسیدن به او همان جایی است که در خیال ساخته‌ام. زمانش رسید و من با دنیایی از آرزو کندم و رفتم اما نه ...
مه‌رو
مه‌رو سخت‌ترین اتفاق آن است که برای چیزی تمام قد بایستی، بجنگی و از همه کس بگذری و آن هنگام که به دستش آوردی او تو را برای دلیلی دیگر، یا کس دیگر کنار بگذارد. سنگین است و دردآور وقتی خودت را در اوج عشق می‌پنداری به ناگاه زیر پایت را خالی کند به دلیلی واهی و یک بهانه! آن زمان است که ...
مشاهده تمام رمان های مژگان زارع
مجموعه‌ها