مجموعه داستان داخلی

اکون‌آبادی‌ها (کار اقتصاد دنیا چطور به اینجا کشید)

این کتاب از آن نوعی است که وقتی اسمش را می‌بینی اول «مسخره»اش می‌کنی: «آخه اکون‌آبادی‌ها هم شد اسم؟ اسمی قشنگ‌تر از این نبود؟ آدم یاد یک جاهای بد بد می‌افتد.» فهرست کتاب را که می‌بینی- با آن عناوین مسخره - تصمیم می‌گیری «نادیده»اش بگیری: «من که وقت خواندن این کتاب‌های بی‌ارزش را ندارم...».

گاندو
9786009513307
۱۳۹۵
۳۲۰ صفحه
۱۳۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های پوریا عالمی
بی‌ضرر
بی‌ضرر بابک زنجانی: نه دلال نفتی‌ام نه رانت‌خوار، بسیجی اقتصادی‌ام! (ایسنا) واقعا ما حرفی برای گفتن نداریم!
قصه‌های آمبولانس‌چی (مجموعه طنز)
قصه‌های آمبولانس‌چی (مجموعه طنز) پشت آمبولانس نشسته بودم و توی خیابان‌ها می‌چرخیدم که دیدم ناغافل تالاپی یک ماشین زد به یک عابر، عابر پرید هوا، سه تا چرخ خورد، بعد افتاد زمین، 30 متر غلت خورد، بعد افتاد تو جوب، 300 متر قل خورد. گازش را گرفتم و رفتم بالا سر مصدوم و پیاده شدم و گفتم: خوبی؟ عابر، که یک روزنامه توی ...
دخترها به راحتی نمی‌توانند درکش کنند
دخترها به راحتی نمی‌توانند درکش کنند آمد روبرویم ایستاد چشم‌هایش را بست بعد پلکش را آرام باز کرد و به بالا نگاه کرد سفیدی چشم‌هایش از سفیدی برف‌ها یک‌دست‌تر و سبک‌تر بود. بعد سیاهی چشم‌هایش را دوخت به من. گفت دوستم داری هنوز؟ گفتم همیشه دوستت داشته‌ام. گفت فقط و فقط مرا دوست داری؟ گفتم فقط و فقط تو را دوست دارم. گفت دروغ می‌گویی. گفتم ...
از هر نظر
از هر نظر دسترسی به تارنمای فراخوانده شده امکان‌‌پذیر نمی‌باشد. جهت رسیدگی به گزارشات و شکایات این‌جا کلیک کنید!
مشاهده تمام رمان های پوریا عالمی
مجموعه‌ها