رمان ایرانی

فکر می‌کردیم قرار است فقط کنار هم باشیم مثل تظاهر برای دیگران، نقش بازی کردن‌های عاشقانه اما همه چیز آن شد که تصورش را نمی‌کردیم تو شدی آن کس که مرا بلد شد، فهمید و من «همراه‌تر از تصور خود» این یعنی چیزی فراتر از عاشق شدن، دوست داشتن! از تظاهر شروع کردیم، به یکی شدن رسیدیم و از عشق گذشتیم و به درک یکدیگر رسیدیم درکی به معنای کنار آمدن، یاد گرفتن و بلد شدن بود کنار آمدن با تمامی پستی‌ها و بلندی‌های همدیگر، یاد گرفتن قلق‌های یکدیگر، فهمیدن این که کی سکوت کنیم کی خشمگین شویم و فریاد بزنیم و چه زمانی در اوج عصبانیت در آغوش بگیریم یکدیگر را با عشق! این یعنی تمام آن تظاهر کردن‌ها تبدیل شد به شرنوشتی غیرقابل پیش‌بینی به سمت و سویی که در تصور نمی‌گنجید مثل یک قرعه، مانند یک فال!

شادان
9786007368411
۱۳۹۶
۵۳۶ صفحه
۴۸۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های منیر مهریزی‌مقدم
مرهم
مرهم شاید انتخاب شخص، زمان و مکان در عشق و گرفتار شدن به درد عاشقی به انتخاب خودم نبوده و نباشد- که نیست اما لااقل می‌توانم مراقب باشم تا در رابطه عاشقانه، بازیچه کسی نگردم و عشق را تا بدانجا محترم و عزیز بشمارم که حرمت و شخصیت‌ام در آن رابطه حفظ شود. نه وسعت آسمان و نه گستره زمین برای ...
غریبه آشنا
غریبه آشنا راست می‌گفت؟ یعنی ایلیا داره ازدواج می‌کنه؟ اونم به همین سادگی؟ پس کجا رفت آن همه اشتیاق و علاقه؟ کجاست آن حرف‌ها و آینده قشنگ؟ چطور می‌تونه از من و بچه‌ای که آنقدر در حفظش اصرار کرده بود بگذرد و اجازه دهد هرچه که لایق خودشان بود به من بگویند؟ آیا حق من این بود؟ من که آویزانش نشده بودم، ...
غروب دل
غروب دل من هنوز نمی‌دانم که وابستگی آدم‌ها، و حتی دلبستگی‌هایشان به کدامین دلیل شکل می‌گیرد و ریشه می‌دواند. اگر در یک لحظه تمام مناسبات خونی یک نفر زیر سوال برود آیا از دوست داشتن‌های او کاسته می‌گردد؟ این یک دوراهی است و می‌خواهم خود را متقاعد سازم که در احساس من هیچ تغییری رخ نمی‌دهد حتی اگر بدانم که تو دیگر آن ...
آتش کینه
آتش کینه ماه من غصه چرا؟ تو مرا داری و من هر شب و روز، آرزویم همه خوشبختی توست. ماه من غم و اندوه اگر هم روزی، مثل باران بارید، یا دل شیشه‌ایت از لب پنجره عشق به زمین خورد و شکست، با نگاهت به خدا چتر شادی واکن که خدا هست خدا...
مشاهده تمام رمان های منیر مهریزی‌مقدم
مجموعه‌ها