خورشید هنر درخشنده است اما دیدارش برای هر چشمی میسر نیست؛ هر کسی با هر چشمی، با هر دلی، با هر خوی و خصلتی نمیتواند آن جهان ناب را ببیند، تاب آورد و درکش کند. آن شعشعه روشنکننده دل، گرمکننده باطن، به هر کسی نمیتابد. تا پای به آن وادی نگذاری، به سوی دامنه ره نپیمایی، خارها به پا و تیغها به جان نخری، تا به خون دل شست و شو نکنی، چرکهای وجودت را فرو نریزی، پلشتیهای ذاتت را پاک نکنی، به ملکوت هنر دست نمییابی و فقط در آن ملکوت است که میتوانی نمایشنامه بنویسی. نامکشوفی به نام درام در آن ملکوت میخرامد. اگر به دنبال خلق درام هستی راهی آن ملک شو.