رمان خارجی - بریتانیا

نگهبان فانوس دریایی

(the lighthouse keeper)

کتاب پیش رو 27 داستان از میان نویسندگان برنده جایزه نوبل، از 1903 تا 2017 می‌باشد. ملاک انتخاب بر آثاری بوده که مرکزیت آغازین آن داستان کوتاه بوده و بنیاد نوبل نیز در اعطای جایزه به همین ژانر نظر داشته است اما در کنار این، داستان‌هایی از رمان‌نویسان هم قرار دارند. در لایه لایه‌های این داستان‌ها تاریخ وقایعه اجتماعی یک قرن پرتلاطم و گاه ویرانگر را می‌توان دید. سیر تاریخی اوج و حضیض انسان در گذار به عصر امپریالیسم، کاپیتالیسم، و دیگر ایسم‌های موجود را؛ انسان رو به استیصال قرن بیستم در گذار تاریخ جنگ و کشت و کشتار و بی‌هویتی و بعد، در افتادن در ورطه مصرف‌گرایی صرف و پایمال شدن ارزش‌هایی که برای به دست آوردن‌شان از همان دهلیزهای سخت و طاقت‌فرسای استیصال گذشته است. انسان بی‌هویت و شقه ‌شقه‌ شده دیروز که بدل شده است به یک الگوی مصرف به دست نهادهای قدرت در دنیاهای مجازی امروز...

سولار
9786007718810
۱۳۹۷
۶۷۰ صفحه
۱۷۴ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های جمعی ار نویسندگان
بازی‌های شبانه
بازی‌های شبانه مجموعه‌ای که در دست دارید شامل بیست و دو داستان کوتاه است که تعدادی از آن‌ها قبلا در بعضی مطبوعات چاپ شده‌اند و تعدادی نیز برای نخستین ‌بار در این مجموعه چاپ می‌شوند. نکته‌ای که این مجموعه را خواندنی‌تر می‌کند این که دو نویسنده ـ استیگ داگرمن از سوئد و واسیلی شوکشین از روسیه ـ برای نخستین بار به جامعه ...
آوار سرنوشت
آوار سرنوشت ممکن است رنگ و بوی غلیظ تقدیر و سرنوشت حاکم بر داستان‌های برگزیده پن ا هنری 2011 مخاطب را میخکوب کند، اما هر یک از این داستان‌ها از رمان و مکان اولیه خود در می‌گذرند و برای خواننده امروزه جذابیت دارند. این خبر بسیار خوبی است، چرا که همین داستان‌های برگزیده نشان می‌دهند با پایان عصر داستان کوتاه فاصله بسیار ...
بهادر (داستان‌های کوتاه جهان 4)
بهادر (داستان‌های کوتاه جهان 4) خیلی از کسانی که به خانه خانم و آقای دوبر می‌آمدند،درباره آن عروسک تزئینی اظهارنظر می‌کردند. یکی از برادرشوهرهای جینا به شدت از این اسباب‌بازی ماشینی می‌ترسید. او می‌گفت که عروسک جن‌‌زده است و سعی می‌کرد تا جای ممکن از آن دور بماند. جینا حالا داشت علت ترس او را متوجه می‌شد.
برای غرورمان بگرییم و 14 داستان از دیگر نویسندگان خارجی
برای غرورمان بگرییم و 14 داستان از دیگر نویسندگان خارجی هوا سرد بود، سه شب نخوابیده بودم. خسته بودم، داشتم از کوره در می‌رفتم. فریاد زدم: «لات و بی‌سروپا یک جایی مرا ببر، هر گوری شده که بشود کپه گذاشت.» رئیس حوزه نمایندگی در حالی که سرش را می‌خوارند، می‌گفت: «یک جای دیگری هم هست، فقط شما از آن‌جا خوشتان نمی‌آید، قربان یک جای عجیب غریبی است!»
مشاهده تمام رمان های جمعی ار نویسندگان
مجموعه‌ها