طنز

آقای ذوزنقه

حسن در پایتخت زندگی می‌کند؛ اول پای دیوار می‌خوابید؛ بعد روی چرخ ‌دستی می‌خوابید؛ بعد توی دکان؛ بعد ازدواج کرد و در اتاق خوابید؛ اما تا فرصت پیدا می‌کند جایش را در هوای آزاد می‌اندازد. وقتی حسن قصه زندگیش را می‌گوید، بچه‌ها می‌گویند ما هم می‌خواهیم پای دیوار بخوابیم. مادرشان نان و چای آن‌ها را می‌دهد و می‌خواباندشان. زن عصبانی است و به حسن می‌گوید: «دهاتی!» حسن می‌گوید: «مگر تو دهاتی نیستی؟» زن می‌گوید: «نه، هیچ‌وقت، پدرم دهاتی بود.»

به‌نگار
9786006835532
۱۳۹۶
۱۱۴ صفحه
۱۶۲ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده جواد مجابی
۲۵ رمان Javad Mojabi
دیگر رمان‌های جواد مجابی
یادداشت‌های بدون تاریخ
یادداشت‌های بدون تاریخ این روحیه، که به علت بی‌ایمانی و بی‌اخلاقی، دامنگیر گروهی شده، سخت خطرناک است. چون طاعون کشنده است: به خود اندیشیدن و جمع را نادیده گرفتن و به وقت معرکه جان و مال را نجات دادن و دیگران را در تاریکی جهل و مصیبت رها کردن و له کردن، آری این بلیه چون طاعون کشنده است.
شب‌نگاره‌ها
شب‌نگاره‌ها «ما جنگیدیم سال‌ها، خون دشمن، خون خود را روی خاکی ریختیم که از زیر پایمان در می‌کشیدند. دیگر نه اینجا نه هر جای دیگر، کسی به خون هدر شده ما اهمیت نمی‌دهد، دنیا ما را به صورت «خبر» می‌بیند. روزی خبر اول بودیم و حالا نه. خبرهایی جعلی که ربطی به واقعیت زندگی ما ندارد.»
مومیایی
مومیایی «خدایگان کشته شد.» واقعه، چون تندری در آسمان شبانه ترکید، خبر بر بال‌های باد، آفاق را در نور دید. مرگ خدایگان همچون زندگیش، از دژ شاهی به‌سان طلسمی باطل شده، به هوا برخاست، از فراز باغ‌ها، کوشک‌ها، میدان‌ها، سراها، بازارها، شهرها و ایالات گذشت؛ از فراز کشورها و قاره‌ها عبور کرد و در سراسر گیرنده‌های جهان ارتباطات، طنین افکند. واقعه یورش می‌آورد، ...
تاریخ طنز ادبی ایران 2 (2جلدی)
تاریخ طنز ادبی ایران 2 (2جلدی) در برابر این پرسش که آیا ما مردم شوخ‌طبعی هستیم، پاسخ بی‌شک آری است. نمونه‌های باقی‌مانده از دو هزار و پانصد سال پیش به این طرف نشان می‌دهد ما نیز مانند بسیاری از فرهنگ‌های جهان شوخی‌های مختص به خود را داشته‌ایم. نوع شوخی و هدف ساختن و رواج شوخی‌ها و پذیرش آن می‌تواند از فرهنگی تا فرهنگ دیگر، در هر ...
عین حب نبات
عین حب نبات پیش از اختراع تلویزیون ما این‌قدر در محاصره جنازه‌های جهانی و اجساد تاریخی نبوده‌ایم. شاید آزار طلبی عمومی، ما را صاحب رسانه‌ای کرده، که صبحانه‌مان را ضمن درگیری با جنگ و زلزله و سیل کوفت‌ می‌کنیم، ناهار را در هجوم توطئه‌های کثیف جهانخوران و دسائس جنایتکاران ناشناخته می‌لمبانیم و شام را صرف می‌کنیم طوری که تا زانو در خون کودکان ...
مشاهده تمام رمان های جواد مجابی
مجموعه‌ها