ادبیات نوجوان

قصه‌هایی برای 5 ساله‌ها

(Stories for 4 years olds)

قصه‌هایی برای پنج ساله‌ها، مجموعه 9 قصه است. قصه‌هایی مثل: بادکنکی برای میکی، اسب آبی آفریقایی، روز بزرگ بیلی خرسه، چکمه‌های جادویی، فیل فراموش‌کار، تخم اژدها و... همان‌طور که از اسم قصه‌ها پیداست، هر قصه حال و هوای خاصی دارد و این تنوع باعث می‌شود که این مجموعه بسیار جذاب و سرگرم‌کننده باشد. بهتر است قصه‌ها را بخوانید، تا هم لذت ببرید و هم به درستی حرف ما برسید.

لاله جعفری
قدیانی
9786002510754
۱۳۹۶
۱۶۰ صفحه
۸۷ مشاهده
۰ نقل قول
جمعی از نویسندگان
صفحه نویسنده جمعی از نویسندگان
۲۸۸ رمان ...
دیگر رمان‌های جمعی از نویسندگان
خرمگس و زن ستیز (مجموعه داستان‌های طنز)
خرمگس و زن ستیز (مجموعه داستان‌های طنز) ببینم این جمله سارتر را شنیده‌اید؟ چیزی که می‌خوری تبدیل به نجاست می‌شود اما چیزی که می‌خوانی و درباره‌اش فکر می‌کنی می‌تواند به راحتی تبدیل به یک گل سرخ شود. حتم دارم که منظور سارتر از چیز دومئ مجموعه قصه‌های کوتاه طنز درجه یکی مثل همین کتابی است که در دست دارید.
بعضی زن‌ها
بعضی زن‌ها آرچي مك‌لاورتي صدايي براي آواز داشت كه هركس يك‌بار مي‌شنيد هرگز فراموش نمي‌كرد. صدايي صاف و محكم. كلمه‌ها را نيمي فرياد و نيمي آواز ادا مي‌كرد. آواز محزون و يكنواخت و بي‌پيرايه‌اش، چيزهايي را بيان مي‌كرد نگفتني، واضح و شمرده. از رز هم با آواز خواستگاري كرد، برايش خواند: «هرگز زن يك جوان بي خاصيت نشو.»...
دوران طلایی دلشکستگی
دوران طلایی دلشکستگی بعد از رفتن او، شهری که در آن زندگی می‌کردیم صاف شد، مثل کف دست. صدا با خود آواز آورده: آواز راننده کامیونی که پنج مایل از شرق راه آمده بود. چیزی نمی‌توانست نوحه او را ببرد. یک راه طولانی فلاکت اینجا و آنجا در حالی که غبار جاده را می‌رفت. او هم به خانه آمده بود به کمد لباسی ...
بهترین داستان‌های جهان 2 (قرن 19و 20 دوران طلایی) مجموعه داستان
بهترین داستان‌های جهان 2 (قرن 19و 20 دوران طلایی) مجموعه داستان در اواخر قرن نوزدهم داستان کوتاه به صورت نوع ادبی مهمی درآمد و بخش با اهمیت صدها مجله‌ای شمرده می‌شد که در اروپا و آمریکای شمالی انتشار می‌یافت. این مجله‌ها منحصرا به چاپ داستان کوتاه و سریال‌های رمانتیک‌گونه و غیرواقعی که همه انباشته از ماجراجویی، شور و هیجان وصف‌ناپذیر، زنان زیبا و مردان آرمانی بود، می‌پرداختند...
100 (100 داستان ک...
100 (100 داستان ک... روزی روزگاری، مردی در باغش چندین درخت انار داشت و سال‌ها به هنگام پاییز انارهایش را در سینی‌های نقره‌ای، بیرون باغش می‌گذاشت و بر سینی‌ها علامت‌هایی گذاشته بود که رویشان نوشته بود: یکی بردارید، نوش جانتان. اما مردم می‌گذشتند و هیچ‌کس از میوه‌ها بر نمی‌داشت! مرد فکری کرد و سال بعد هنگام پاییز دیگر انارها را بر سینی‌های نقره نگذاشت، اما ...
مشاهده تمام رمان های جمعی از نویسندگان
مجموعه‌ها