کودک و نوجوان

هرکول خانم 20 درصدی

می‌دانم توی سرت چی می‌گذرد! هرکول خانم گفت: «وای برنا... چرا لباست خونی است؟ اتفاقی افتاده؟» برنا از ترس داد زد؛ «او از کجا می‌داند؟ از کجا فهمیده؟» هرکول خانم صدایش را شنید و گفت: «خب عزیزم، من جادوگرم و به جای دو تا چشم، هشت تا چشم دارم.»

افق
9786003533479
۱۳۹۷
۳۲۰ صفحه
۳۱۶ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فریبا کلهر
قصه‌های 1 دقیقه‌ای برای همه
قصه‌های 1 دقیقه‌ای برای همه دختر جوانی، گردنبندی از کلمه‌ها به گردن آویخته بود که همه از زیبایی‌اش، خیره مانده بودند. پسر جوانی، داشت با جمله‌های آشنا، برای همه ماهی می‌گرفت تا به دختر جوان برسانندش. مادری، نوزادش را با ترانه‌ها آرام می‌کرد و همه دست به چانه زده بودند و نگاهش می‌کردند. پدری، بسته‌های کلمه را جا‌به‌جا می‌کرد تا جمله‌ای پیدا کند و همه ...
افسانه پسرک
افسانه پسرک زبان فارسی ...
شروع 1 زن
شروع 1 زن وقتی به میدان هفت تیر رسیدم خبری از گردهمایی و تجمع نبود. اغتشاش بود. یک دنیا زن و مرد هراسان که از دست پلیس‌ها فرار می‌کردند. ساعت حدود پنج بعداز ظهر بود. راه‌های ورود به میدان بسته بود اما می‌خواستم هر طور شده از سد پلیس‌ها بگذرم و داخل میدان شوم و آن همه مرد و زن را ببینم، فعالان ...
شوهر عزیز من
شوهر عزیز من راه افتادم و برای فراموش کردن توهینی که بار دیگر به‌ام کرده بود ترانه مرسدس سوسا خواننده مبارزه راه آزادی آرژانتین را زمزمه کردم: سپاسگذارم از زندگی که به من الفبا و واژه‌ها را داد تا بیاندیشم و بگویم «مادر، رفیق، برادر»
پایان 1 مرد
پایان 1 مرد عبدالحسین خان می‌گفت : « زمان همه چیز را تغیر می‌دهد . چیزی که دیروز بد بود معلوم نیست که امروز هم بد باشد . در دنیا چند نفر را می‌شناسید که یک ساعت درونی داشته باشند که به موقع‌اش زنگ بزند و بگویید : وقتش است! چمدانت را بردار و راه بیفت! کجا؟ به دنبال یک نقطه‌ی سفید افسونگر، ...
مشاهده تمام رمان های فریبا کلهر
مجموعه‌ها