Elisabetta Dami is an Italian author that currently resides in Italy. She is the author of the Geronimo Stilton series, a bestselling childrens book. She enjoys traveling the world seeking ideas for her series. She writes under a pseudonym of Geronimo Stilton. She is also a co-owner of Italian based publishing company Edizioni Piemme. Her books have been translated into English ...
نبرد با گربههای راهزن (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 9)
یکی از بدترین کابوسهای زندگیام به حقیقت پیوست! بالاخره افتادم به چنگ گربهها! همهچیز از آنجا شروع شد که پسر عمویم، تراپولا، راضیام کرد با همدیگر برویم به جستوجوی یک جزیره نقرهای شناور. سوار بالن شدیم و راه افتادیم. ولی قبل از این که حتی فرصت کنیم بگوییم «نون پنیر خیار» کشتی گربههای راهزن بهمان حمله کرد. گربهها ما را ...
معمای موشالیزا (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 5)
آهی کشیدم و گفتم: «هیچجا سوراخ موشِ خودِ موش نمیشه.» دیروقت بود و از اینکه برگشته بودم خانه خوشحال بودم.
ولی وقتی از راه پله جلویی خانه بالا رفتم، فوری فهمیدم یک جای کار میلنگد.
چرا درِ خانه باز بود؟ من که صبح قفلش کرده بودم. و چرا چراغ طبقه بالا روشن بود؟ من وقتی از خانه بیرون میروم، همیشه همه چراغها ...
4 موش در اعماق جنگل تله موش (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 6)
خیلی حالم خرابه دکتر خزآرام، نه؟!
روی مبل مطبِ روانموشپزشکم، دکتر خزآرام، ولو شده بودم. با اینکه مبلِ راحتی بود و از پشمِ گرم و نرمِ گربه درست شده بود، اما من خیلی راحت نبودم، بیشتر نگران بودم.
ـ دکتر خزآرام! خیلی حالم خرابه! نه؟
دکتر خزآرام به پشتیِ صندلیاش تکیه داد و با آن لهجه خندهدارش گفت: «خُف اول فایَد چند تا ...
پنجهات رو بکش کله پنیری (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 3)
یا خداوندگار پنیرها! عجیبا پنیرا! همه موشهای دوست و آشنا میگفتند من را اینجا و آنجا دیدهاند که فلان کار را میکنم. اما خودم یادم نمیآمد! نکند داشتم عقلم را از دست میدادم؟ یعنی بالاخره پنیر را به آب داده بودم؟ نه! خیلی زود فهمیدم چی به چی است. یک جرونیموی دیگر، درست شکل من، دوره افتاده بود و خودش ...