۲۴ رمان
آرمان آرین زادهی ۱۳۶۰ است. او با آفرینش اثر سهگانهٔ «پارسیان و من» به دنیای ادبیات شناسانده شد. پارسیان و من نام رمانی است در سه جلد که بیانکنندهی استوره، حماسه و تاریخ ایران است.
جلد نخست این کتاب با نام پارسیان و من: کاخ اژدها بیانکنندهی داستان ضحاک ماردوش (آژیدهاک) است. جلد دوم با نام پارسیان و من: راز کوه پرنده بیانکنندهی پهلوانیهای رستم و شرح هفت خوان او در قالب رمانی جذاب است و کتاب سوم هم با نام ...
پارسیان و من (رستاخیز فرا میرسد)
در نخستین رمان اسطورهای ایران، اردشیر نوجوانی ست که از جهان معاصر، گام بر زمان مینهد و سر از زمانهی ضحاک ماردوش (آژی دهاک) برون میآورد.
او با نگاهی امروزین و ایرانی و انسانی، زندگی در آن دوران را تجربه میکند و در کنار کاوه و فریدون و ایرج و ... با همه زوایای این بزرگترین ماجرای اسطورهای تاریخ بشر آشنا ...
سپیدبال
«سپیدبال» عقاب کوچولوی تازه به دنیا آمدهی کوهستان البرز بود! سه شب و چهار روز از چشم باز کردنش میگذشت و تمام مدت توی لانهی حصیریشان، بالای قلههای البرز نشسته و همراه پسرعمویش، که او هم تازه به دنیا آمده بود و در لانهی آن وری بود، با دهان باز منتظر رسیدن غذا میشد.
کابوس باغ سیاه
از باغ، همیشه صدای کلاغ میآید. لانههایش بالای درختهای خشکیده سپیدار است و گروه گروه، آن بالاها میچرخند. دیوار مستطیلی باغ ما، چهار ضلع گلی و بلند دارد، در بعضی جاها کمی ریخته و بدترکیب و سردستی، بازسازی شده و در برخی نقطهها هنوز قطور و قبراق، ما را دربر گرفته است.
آینده کهن (روایت شب دوم)
مرد در اتاق کوچک رو به نیل نشسته بود و انتظار می کشید. سرش را طوری میان کف دست راستش پنهان، کرده و غرق در اندیشههایش بود که صدای نزدیک شدن قدمها بر سنگفرش اتاقک را نشنید. با دست چپ گهوارهای را که کنارش بود، آرام آرام تکان میداد تا صدای مرد تازه وارد او را به خود آورد: من ...
افسوننامه (1 داستان بلند از آرمان آرین)
کوچهها آنقدر خلوت بود که حتی سگهای ول هم به سوراخهایشان خزیده بودند. از هیچ خانهای بوی ناهار نمیآمد و البته اناث ده هم که معمولا دنبال این مهلتهایند، به عزای استا دستشان به دیگ و تنور نمیرفت! انگار ملکالموت، این بار خودش روی سینه ده نشسته بود که نفسمان بالا نمیکشید.