۲۴ رمان
آرمان آرین زادهی ۱۳۶۰ است. او با آفرینش اثر سهگانهٔ «پارسیان و من» به دنیای ادبیات شناسانده شد. پارسیان و من نام رمانی است در سه جلد که بیانکنندهی استوره، حماسه و تاریخ ایران است.
جلد نخست این کتاب با نام پارسیان و من: کاخ اژدها بیانکنندهی داستان ضحاک ماردوش (آژیدهاک) است. جلد دوم با نام پارسیان و من: راز کوه پرنده بیانکنندهی پهلوانیهای رستم و شرح هفت خوان او در قالب رمانی جذاب است و کتاب سوم هم با نام ...
دستنوشتههای 6 هزار ساله اشوزدنگهه
من در روان خویش
هزار هزار انسان دارم!
لشکری از مردان و زنان بوده یا نبوده
سواره یا پیاده، نامریی یا مرده
که بیایند همچو زندگان.
سپاهی از دلیران شکستخورده
یا پیروزمندان ناشاد،
گویی شاهراه میلادها و مرگها از دل من عبور میکند.
چهرهام آرام است
ولی درون من غوغایی به قدمت تاریخ برپاست!
سپیتمان
‹‹ به کدام سرزمین روی آوردم؟!
به کجا، رفته پناه جویم؟
اشراف و بزرگان از من کناره میگیرند و از دهقانان و مردم عادی به دلیل نادانیاشان و از فرمانروایان شهرها به خاطر دروغگوییشان خشنود و راضی نیستم.
در این وانفسا چطور میتوانم فرمان تو را اجرا و تو را شاد کنم ای خداوند؟!››
تاریکروشنا
تاریکروشنا نخستین داستان بلند ایرانی با بنمایههای معنوی اسطورهای است که ماجرایش در آیندهای دور به سال 3000 میلادی میگذرد: در کهکشانی دوردست سیارههایی ناشناخته و مردمانی دیگرگون شده و اغلب غریبه که شاید منششان برآیندی از کنشهای همین امروز ما باشد.
سپیدبال
«سپیدبال» عقاب کوچولوی تازه به دنیا آمدهی کوهستان البرز بود! سه شب و چهار روز از چشم باز کردنش میگذشت و تمام مدت توی لانهی حصیریشان، بالای قلههای البرز نشسته و همراه پسرعمویش، که او هم تازه به دنیا آمده بود و در لانهی آن وری بود، با دهان باز منتظر رسیدن غذا میشد.
تاریک روشنا
"تاریک روشنا" نخستین داستان بلند ایرانی با بنمایههای معنوی - اسطورهایست که ماجرایش در آیندهای دور، به سال 3000 میلادی میگذرد؛ در کهکشانی دوردست، سیارههایی ناشناخته و مردمانی دگرگون شده و غریبه که شاید برآیندی از همین امروز ما باشند. «... و روشنا زمزمه میکند: نه من، نه تو و نه هیچ آدمیزاد دیگری، در بهترین نقطه ننشستهایم. هر کس ...