رمان خارجی - اسکاندیناوی

کفش‌های ایتالیایی

(Italian shoes)

شرمنده شدم. همیشه در چیزهای دیگران کاوش می کردم حتی بلد بودم با بخار پاکت‌نامه را باز کنم و بعد دوباره بچسبانم‌اش. مادر مجموعه‌ای نامه داشت، مربوط به دوران جوانی‌اش، که در آن‌ها خطاب به دوستی همه رازهایش را گفته بود. کمی پیش از مرگ‌اش روبانی دور آن پیچید و ازمان خواست آن‌ها را بسوزانیم. این کار را کردم - اما اول خواندم‌شان. دفتر خاطرات دوست دخترهایم را می‌خواندم و به کمدهایشان هجوم می‌بردم؛ بلد بودم چه‌طور میزهای پزشکان همکارم را وارسی کنم. و حتی بیمارهایی بودند که محتویات کیف‌شان را به‌‌دقت بررسی می‌کردم. هیچ‌وقت پولی ندزدیدم. به دنبال چیز دیگری بودم. راز. ضعف آدم‌ها. و چیزهایی که هیچ‌کس به جز من.

آگه
9789643293543
۳۸۴ صفحه
۲۲۴ مشاهده
۰ نقل قول
نسخه‌های دیگر
هنینگ مانکل
صفحه نویسنده هنینگ مانکل
۱۵ رمان Henning Mankell was an internationally known Swedish crime writer, children's author and playwright. He was best known for his literary character Kurt Wallander.

Mankell split his time between Sweden and Mozambique. He was married to Eva Bergman, Swedish director and daughter of Ingmar Bergman.
دیگر رمان‌های هنینگ مانکل
سگ‌های ریگا (کاراگاه والاندر 2)
سگ‌های ریگا (کاراگاه والاندر 2) هوا داشت تاریک می‌شد که به شهر اوستاد رسید. نبش خیابانی که هتل کنتیننتال قرار داشت پشت چراغ قرمز ایستاد. فکر کرد دو مرد با کت و شلوار و کراوات، در یک قایق؟ چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟ چیزی را دیده بود ولی درباره‌اش فکر نکرده بود. وقتی که دوباره به راه افتاد فهمید که قضیه چیست. این دو ...
دیوار آتش
دیوار آتش یک روز غروب، مردی که می‌ایستد تا از دستگاه خودپرداز استفاده کند، روی زمین می‌افتد و می‌میرد. یک راننده تاکسی، توسط دو دختر نوجوان به طرز وحشیانه‌ای، به قتل می‌رسد، در حالی که آن‌ها اصلا از کارشان پشیمان نیستند. یکی از دخترها از بازداشت‌گاه فرار می‌کند. ...
پنجمین زن
پنجمین زن بازرس کورت والندر به‌ تازگی از تعطیلات بازگشته و پس از این سفر لذت‌بخش با اشتیاق فراوان به برنامه‌هایی که برای آینده در سردارد، می‌اندیشد. پاییز از راه رسید و والندر امیدوار است که روزهای آرامی در پیش‌رو باشد. اما در پی ناپدید شدن و به قتل رسیدن یک پرنده‌شناس پیر و پس از آن ناپدید شدن یک گل‌فروش این ...
گربه‌ای که عاشق باران بود
گربه‌ای که عاشق باران بود معمولا لوکاس خم می‌شد و در حالی که گربه غریبه را توازش می‌کرد می‌گفت: به او بگو که همه چیز خوب و روبراه است. تمام کسانی که لوکاس را می‌شناختند می‌دانستند که او گربه‌ها را خیلی دوست دارد. حتی اگر گربه‌ای زشت و بداخلاق هم بود، لوکاس خم می‌شد و نوازشش می‌کرد. حتی کسانی فکر می‌کردند لوکاس می‌تواند با گربه‌ها صحبت ...
هرم
هرم احساس کرد دلش آشوب شده است. پیش از این جسدهای زیادی دیده بود. آدم‌هایی که غرق شده یا خودشان را به دار آویخته بودند. کسانی که بر اثر سوختگی مرده یا طوری در تصادف متلاشی شده بودند که هویتشان قابل تشخیص نبود. اما هنوز به چنین چیزهایی عادت نکرده بود. نگاهی به اطراف انداخت. آپارتمان هالن تصویری از وضعیت خودش ...
مشاهده تمام رمان های هنینگ مانکل
مجموعه‌ها