نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

آرت

(Kunst)

هنر نمایش‌نامه کوتاهی درباره چند دوست است که درباره تابلوی نقاشی مدرنی که یکی از آن‌ها خریده و در واقع یک بوم خالی است بحث و مشاجره می‌کنند و دوستی آن‌ها به هم می‌خورد. تم اصلی نمایش‌نامه هنر، خودفریبی است. یاسمینا رضا در این‌باره به خبرنگار گاردین می‌گوید:«خودفریبی برای من بخش مهمی از زندگی است و من امروز بخصوص آن را با دنبال کردن یک چهره سیاسی می‌بینم. خودفریبی امروز حکومت می‌کند. خودفریبی عنصر مسلط نهاد بشری است. خودفریبی تنها دروغ گفتن به دیگران نیست بلکه دروغ گفتن به خود است. شکلی از محافظت است و ناشی از احساسات دیگر مثل احساس غرور، نخوت، ترس، و درآمیختن با دیگران است.»

9786007261774
۸۰ صفحه
۸۷ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های یاسمینا رضا
هنر
هنر نمایش‌نامه هنر برای نخستین بار در سال 1994 اجرا شد و تاکنون موفق به دریافت جایزه‌های مولیر 19994، ایوینگ استاندارد 1996 لارنس اولیویه 1997 فانی 19998 و تونی 19998 شده است. این نمایش‌نامه در آمریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان، روسیه، آفریقای جنوبی و کشورهای اسکاندیناوی به اجرا درآمده است.
سوار بر سورتمه آرتور شوپنهاور
سوار بر سورتمه آرتور شوپنهاور در سال 1980 لویی آلتوسر، فیلسوف نامدار فرانسوی و استاد میشل فوکو و ژاک دریدا، همسر خود را خفه کرد، کتاب حاضر به این جنایت عجیب اشاره دارد و دکتر حامد فولادوند، مترجم این اثر، پی‌گفتاری تدوین کرده و به شرح مضامین فلسفی آخرین نوشته یاسمینا رضا، نویسنده فرانسوی ایرانی‌تبار، پرداخته است.
هنر مرد اتفاقی
هنر مرد اتفاقی نمایش‌نامه هنر برای نخستین بار در سال 1994 اجرا شد و تاکنون موفق به دریافت جایزه‌های مولیر 19994، ایوینگ استاندارد 1996 لارنس اولیویه 1997 فانی 19998 و تونی 19998 شده است. این نمایش‌نامه در آمریکا، انگلستان، فرانسه، آلمان، روسیه، آفریقای جنوبی و کشورهای اسکاندیناوی به اجرا درآمده است.
سپیده‌دم عصر یا شب
سپیده‌دم عصر یا شب یاسمینا رضا در ژوئن سال 2006 میلادی سایه به سایه سارکوزی حرکت می‌کند و لحظه‌ای او را تنها نمی‌گذارد. یاسمینا حتی در جلسات محرمانه و محافل خصوصی نیز سارکوزی را دنبال می‌کند و حاصل این کنجکاوی‌ها، کتاب سپیده‌دم، عصر یا شب‌ است. در این کتاب نویسنده به سارکوزی نه به عنوان یک شخص، که در قالب کالبدشناسی سرنوشت سیاسی فرانسه ...
آدام هابربرگ
آدام هابربرگ بدین ترتیب، روزی از روزها آدام بربرگ روی نیمکتی روبه‌روی قفس شترمرغ‌ها نشسته بود. نیمکت از بارش نامحسوس باران نمناک بود. دو شترمرغ بی‌حال خاکستری رنگ جلوی خانه‌شان در محوطه‌ای کاملا خالی علوفه می‌خوردند، تلفن همراه هابربرگ در جیبش زنگ زد: «الو!» صدایی از آن طرف خط گفت: «عجب هوایی! آدم دق می‌کند.»، «کجایی؟»، «باغ وحش»، «اون‌جا چیکار می‌کنی؟»، «خودت ...
مشاهده تمام رمان های یاسمینا رضا
مجموعه‌ها