قورباغه را به دیوار بکوب! من و برادرم جونا امشب فقط میخواهیم با آینه جادویی حرف بزنیم. هیچ هم قرار نیست نقشه رفتن به سرزمین افسانهها را بکشیم. قول میدهم. البته آخر سر از آن طرف آینه سر در میآوریم. این بار داستان شاهزاده قورباغه منتظر ماست. شاهزاده خانمی که قرار است قورباغه بیچاره را به شاهزاده خوشتیپی تبدیل کند، حسابی بیادب از آب در میآید. من و جونا بهمان بر میخورد و تصمیم میگیریم بدون کمک شاهزاده خانم، خودمان همهچیز را راستوریس کنیم و قورباغه را به شکل اولش برگردانیم. حالا ما باید: از یک چاه بو گندو بیرون برویم؛ با قایق از روی آبشار بپریم؛ یواشکی وارد قصر بشویم؛ و قورباغه را به دیوار بکوبیم. (اه اه!) و تازه، وقت زیادی هم نداریم. برو که رفتیم.