ادبیات نوجوان

شاهزاده قورباغه (قصه‌ها عوض می‌شوند 8)

(Once upon a frog)

قورباغه را به دیوار بکوب! من و برادرم جونا امشب فقط می‌خواهیم با آینه جادویی حرف بزنیم. هیچ هم قرار نیست نقشه رفتن به سرزمین افسانه‌ها را بکشیم. قول می‌دهم. البته آخر سر از آن طرف آینه سر در می‌آوریم. این بار داستان شاهزاده قورباغه منتظر ماست. شاهزاده خانمی که قرار است قورباغه بیچاره را به شاهزاده خوشتیپی تبدیل کند، حسابی بی‌ادب از آب در می‌آید. من و جونا بهمان بر می‌خورد و تصمیم می‌گیریم بدون کمک شاهزاده خانم، خودمان همه‌چیز را راست‌وریس کنیم و قورباغه را به شکل اولش برگردانیم. حالا ما باید: از یک چاه بو گندو بیرون برویم؛ با قایق از روی آبشار بپریم؛ یواشکی وارد قصر بشویم؛ و قورباغه را به دیوار بکوبیم. (اه اه!) و تازه، وقت زیادی هم نداریم. برو که رفتیم.

سارا فرازی
پرتقال
9786004620994
۱۳۹۷
۱۳۶ صفحه
۲۹ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های سارا ملانسکی
شنل قرمزی (قصه‌ها عوض می‌شوند 12)
شنل قرمزی (قصه‌ها عوض می‌شوند 12) وای! چه مشکلات بزرگی داریم! واقعا دلم می‌خواست که آینه جادویی توی زیرزمین خانه‌مان من را به خانه دوستم ببرد تا شب را در آنجا بگذرانم. ولی به جایش از یک داستان سردرآوردم: داستان شنل قرمزی!...
شاهزاده نخودفرنگی (قصه‌ها عوض می‌شوند 11)
شاهزاده نخودفرنگی (قصه‌ها عوض می‌شوند 11) خواب‌های شیرین از نخود ساخته شده‌اند! من به همراه برادرم جونا و گربه‌مان شازده در قصه شاهزاده نخودفرنگی فرود آمده‌ایم! وقتی من نمی‌توانم روی صد تا تشک بخوابم، همه اهالی آن سرزمین فکر می‌کنند من همان شاهزاده خانمی هستم که دنبالش می‌گردند. حالا همه حواسشان به من است و دستوراتم را اجرا می‌کنند. تازه، کلی هم لباس و جواهرات درخشان ...
ملکه برفی (قصه‌ها عوض می‌شوند6)
ملکه برفی (قصه‌ها عوض می‌شوند6) افسانه‌ها یخ می‌زنند.. با اینکه من و برادرم تصمیم گرفته بودیم بیخیال آینه‌ی جادویی بشویم، گربه‌ی کوچکمان نقشه دیگری داشت. او پرید توی آینه و ما چاره‌ای نداشتیم جز اینکه دنبالش برویم. وقتی به جمهوری کولاک رسیدیم، فهمیدیم که احتمالا به قضیه ملکه‌ی برفی آمده‌ایم. جالب اینجاست که این قصه اصلا شبیه فیلمش نیست. ملکه برفی واقعا بدجنس است و گربه ...
هانسل و گرتل (قصه‌ها عوض می‌شوند 10)
هانسل و گرتل (قصه‌ها عوض می‌شوند 10) چگونه از شیرینی‌جات متنفر بشویم؟! به‌به! آینه‌ی جادویی‌مان من و برادرم جونا را به داستان هانسل و گرتل برده است. اگر شانس بیاوریم می‌توانیم قسمتی از خانه‌ی شکلاتی را هم بچشیم ولی راستش ما فکر نمی‌کردیم گیر بیفتیم. هانسل و گرتل واقعی فرار کرده‌اند و من و جونا گیر جادوگری افتاده‌ایم که دوست دارد با بچه‌ها غذا درست کند و آن‌ها ...
مشاهده تمام رمان های سارا ملانسکی
مجموعه‌ها