۲۲ رمان
Woody Allen (born Allen Stewart Königsberg) is a three-time Academy Award-winning American film director, writer, actor, jazz musician, comedian and playwright. His large body of work and cerebral film style, mixing satire, wit and humor, have made him one of the most respected and prolific filmmakers in the modern era. Allen writes and directs his movies and has also acted in the majority of them. For inspiration, Allen draws heavily on literature, philosophy, psychology, Judaism, European cinema and New York ...
دوباره اون آهنگو بزن سم از این آب ننوشید
این دو نمایشنامه وودی آلن نخستین تجربههای اویند در تئاتر برادوی و هر دو هم بعدتر با بازی خود او به فیلم در آمدند، کمدیهایی سرزنده و شوخ و شنگ و پرشتاب که غالب درونمایهها و دغدغههای همیشگی آثار آلن را در خود دارند، پیچیدگیها و بحرانهای روابط عاطفی، نسبیتهای اخلاقی و تقارنها و تصادفهایی که مسیر زندگی آدمی را ...
مرگ در میزند (تجربههای کوتاه 1) نمایشنامه
نمایش در اتاق خواب خانه دوطبقه نات اکرمن رخ میدهد که جائی در کیوگاردنز واقع است. کف اتاق کیپ تا کیپ با قالی فرش شده است. یک تختخواب دو نفره بزرگ و یک میز توالت بزرگ. اتاق اسباب و اثاثه و پرده مفصل دارد، و روی دیوارها چند تابلوی نقاشی و یک دماسنج زشت آویزان است. به هنگام بالا رفتن ...
دفاع از دیوانگی
این کتاب شامل سرفصلهای: فهرستهای مترلینگ، نگاهی به جرایم سازمانیافته، خاطرات اشمید، فلسفه من، بله اما اینکار از عهده ماشین بخار برمیآید؟، بولتن بهاره، مکاتبات گوساژ ـ واردبدیان، خاطرات دهه بیست، کنت دراکولا، گفتگو با هلموتز، زندهباد بارگاس، گزیدههایی از یادداشتهای آلن، بررسی پدیدههای فراطبیعی، مسابقه هوش با کارآگاه فورد، نابغه ایرلندی، داستانهای حیرتآور و موجودات افسانهای، اما آرام... خیلی ...
متل ماه عسل از نو بزن سم
سام: من اون شخصیت رو دوست داشتم. نوشتههای تو خیلی کندن...
اون داستان پست مدرنیستیت در مورد اون ملحده که هشتاد سال توی یه اتاق خالی، بی که تکون بخوره،
تنها مینشست چون که میخواست زندگیش آهسته بگذره...
خوابم برد اصلا...
خاخام: امروزه بسی باب است انسانها الحاد را ستایش کنند،
اما دمی که در بستر مرگند، روحانیای میطلبند تا ...
بیبال و پر (مجموعه طنزهای وودی آلن)
من و گوگن دوباره دعوایمان شد و او قهر کرد رفت تاهیتی! وسط کشیدن دندان یکی از بیماران بود که صدایش کردم.
زانویش را روی قفسه سینه آقای نات فلدمن گذاشته بود و با انبر دندان کرسی بالا، سمت راست را گرفته بود.
طبق معمول در حال تقلا بود که من از اقبال بدم وارد اتاقش شدم و پرسیدم که آیا کلاه ...