کودک و نوجوان

در جستجوی گنج غرق‌شده (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 13)

(Il fantasma del metrol)

همه‌چیز با یک نامه شروع شد، یک نامه با عطر و بوی گل سنبل. شما عطر سنبل دوست دارید؟ من که دیوانه‌ی بوی سنبلم. واقعاً خیلی آرامش‌بخش است. فکر می‌کنم به‌خاطر همین هم هست که توی مرکز ماساژ تن‌آساموش، روغن سنبل به تن موش‌ها می‌مالند. من عاشق ماساژم. واقعاً خستگی‌ام را درمی‌کند. این قضیه‌ی ماساژ هم برای خودش داستانی دارد که بعدها برایتان می‌گویم.

مهدی موسوی
هوپا
9786222041182
۱۳۲ صفحه
۶۸ مشاهده
۰ نقل قول
صفحه نویسنده جرونیمو استیلتن
۱۲ رمان A pseudonym of Elisabetta Dami, aka Thea Stilton.

Elisabetta Dami is an Italian author that currently resides in Italy. She is the author of the Geronimo Stilton series, a bestselling childrens book. She enjoys traveling the world seeking ideas for her series. She writes under a pseudonym of Geronimo Stilton. She is also a co-owner of Italian based publishing company Edizioni Piemme. Her books have been translated into English ...
دیگر رمان‌های جرونیمو استیلتن
بزن بریم با کوسه‌ها شنا کنیم (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 10)
بزن بریم با کوسه‌ها شنا کنیم (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 10) -
موش و گربه در خانه اشباح (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 2)
موش و گربه در خانه اشباح (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 2) توی یک جنگل تاریک و ترسناک گم شده بودم. موش ترسویی مثل من و همچین جایی؟! مو به تنم سیخ شده بود! این شد که به قلعه‌ای قدیمی نزدیک جنگل پناه بردم. اولش خیال کردم خالی است، ولی بعد فهمیدم تسخیر شده و پر از شبح گربه است! بگذارید داستان را کامل برایتان بگویم. از آن ماجراهایی است که حسابی ...
چشم زمردین جواهر گم‌شده (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 1)
چشم زمردین جواهر گم‌شده (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 1) همه چیز از وقتی شروع شد که خواهرم «ته‌آ» نقشه‌ای قدیمی و اسرارآمیز کشف کرد نقشه جای گنج گم‌شده‌ای را نشان می‌داد. گنجی که توی یک جزیره دورافتاده پنهان شده بود. خواهرم توی یک چشم به‌ هم زدن من و پسر عمویم « تراپولا» را انداخت توی سفر گنج‌یابی خودش، سفری که هیچ‌وقت فراموشش نمی‌کنم...
نبرد با گربه‌های راهزن (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 9)
نبرد با گربه‌های راهزن (ماکاموشی جزیره جوندگان جسور 9) یکی از بدترین کابوس‌های زندگی‌ام به حقیقت پیوست! بالاخره افتادم به چنگ گربه‌ها! همه‌چیز از آن‌جا شروع شد که پسر عمویم، تراپولا، راضی‌ام کرد با همدیگر برویم به جست‌وجوی یک جزیره نقره‌ای شناور. سوار بالن شدیم و راه افتادیم. ولی قبل از این که حتی فرصت کنیم بگوییم «نون پنیر خیار» کشتی گربه‌های راهزن بهمان حمله کرد. گربه‌ها ما را ...
مشاهده تمام رمان های جرونیمو استیلتن
مجموعه‌ها