رمان ایرانی

صدای مردگان

به دختره گفتم چرا زنگ نمی‌زنی بپرسی به چه حسابی...؟ گفت می‌گوید به حسابی که صندوقدارتان داد. دختره وا رفته بود: شما مطمئنید؟ رفتم طرفش: یعنی چه؟ چیزی شده؟ خب اسم صندوقدار را می‌پرسیدی. اشتباه نمی‌کنم، رنگش کاملا پریده بود، حتا رنگ انگشت‌هایش. گفت که آقاهه اسم را گفته؛ شماره حساب را هم. گفتم اسمش چی بود؟ شماره حساب را نوشتی؟ ـ کاغذ را از دستش گرفتم، شماره رویش را نگاه کردم و باز پرسیدم به چه اسمی؟...

نیلا
9786001222535
۸۰ صفحه
۱۶۸ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های حمید امجد
قضیه تراخیس
قضیه تراخیس لیکاس: خوشحال نیستی یانیس؟ ما بازم «تن واحد» رو منتشر می‌کنیم! یانیس: ببخشید، گفتین اسم اون که به ما چشم دوخته، آینده‌ست؟ لیکاس: تو بازم سردبیر «تن واحد» خواهی بود. کارلوس: محبوبیت تو حالا حتی از او موقع هم بیشتره. اگه اون موقع مقالات تو به خاطر سوابق پدرت خواننده داشت، حالا روزنامه‌ت می‌تونه به خاطر اسم و سابقه مبارزاتی خودت پر تیراژترین ...
بی شیر و شکر (نمایش‌‌‌نامه)
بی شیر و شکر (نمایش‌‌‌نامه) بی شیر و شکر یک نمایشنامه است که 19 نفر در آن نقش‌آفرینی می‌کنند. صحنة این نمایش نیز یک کافی‌شاپ امروزی در تهران است. این نمایشنامه نخستین بار به اجرای گروه پرچین و با کارگردانی مهرداد ضیایی و حمید امجد در بیست و دومین جشنوارة تئاتر فجر- بهمن‌ماه 1382- در تئاتر شهر، تالار سایه به روی صحنه رفت.
مهر و آینه‌ها
مهر و آینه‌ها
عکس‌های دسته‌جمعی
عکس‌های دسته‌جمعی فرید که رفت و در آپارتمان پشت سرش بسته شد سینا به ساعت نگاه کردو گرچه از بی‌خوابی و حرافی شبانه و خماری دم صبح منگ بود با دردی در پشت پیشانی و چشم‌ها و سوزشی در معده تصمیم گرفت نخوابد. حوالی 5 صبح بود و اگر می‌خوابید معلوم نبود کی بتواند بیدار شود...
گردش تابستانی و هوای پاک
گردش تابستانی و هوای پاک طبع آدم ور نمی‌داره. یعنی خب کار که زیاد باشه، خیلی هم خوبه. ارباب رجوع از در و دیوار بره بالا خیالی نیس. سفارش کار عین کوه سر آدم ریخته باشه، از کسادی بهتره. شب که خسته و کوفته می‌خوای از شرکت بزنی بیرون، اگه دو تا دستور کار واسه فردا ور میزت مونده باشه، خیالت راحت‌تره. آدم از فرداش ...
مشاهده تمام رمان های حمید امجد
مجموعه‌ها