کودک و نوجوان

2 موش و 1 آرزو و 6 قصه دیگر

در یک شب مهتابی قشنگ، دوتا موش سرشان را از توی لانه بیرون آوردند و به آسمان نگاه کردند! یک‌دفعه ستاره دنباله‌داری در آسمان پیدا شد. موش‌ها به هم گفتند: «بیا آرزویی کنیم!» اولی گفت: «من آرزو میکنم مثل شیر قوی باشم!» دومی گفت: «من آروز می‌کنم مثل طاووس زیبا باشم!» ...

قدیانی
9789645366733
۱۶ صفحه
۱۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های فریبا کلهر
سی سا سیاوش
سی سا سیاوش دختر جوانی، گردنبندی از کلمه‌ها به گردن آویخته بود که همه از زیبایی‌اش، خیره مانده بودند. پسر جوانی، داشت با جمله‌های آشنا، برای همه ماهی می‌گرفت تا به دختر جوان برسانندش. مادری، نوزادش را با ترانه‌ها آرام می‌کرد و همه دست به چانه زده بودند و نگاهش می‌کردند. پدری، بسته‌های کلمه را جابه‌جا می‌کرد تا جمله‌ای پیدا کند و همه ...
ولادیمیر می‌گوید
ولادیمیر می‌گوید بابی گفت: دانی، دانی، دانیال! گذشت زمانی که رنگ صورتی مال دخترها بود و رنگ آبی مال پسرها. الان بعضی از مردها گوشواره گوش‌شان می‌کنند و موهای‌شان را هم بلند می‌کنند. خیلی از زن‌ها موهای‌شان را از ته می‌تراشند و کت و شلوار می‌پوشند. حالا توی ایران نه اما این‌جا که ما زیاد این چیزها را دیده‌ایم. ندیده‌ایم؟ توی ایران ...
پایان 1 مرد
پایان 1 مرد عبدالحسین خان می‌گفت : « زمان همه چیز را تغیر می‌دهد . چیزی که دیروز بد بود معلوم نیست که امروز هم بد باشد . در دنیا چند نفر را می‌شناسید که یک ساعت درونی داشته باشند که به موقع‌اش زنگ بزند و بگویید : وقتش است! چمدانت را بردار و راه بیفت! کجا؟ به دنبال یک نقطه‌ی سفید افسونگر، ...
قصه‌های قد و نیم‌قد برای کودکان (مجموعه دوم) جلدهای 6 تا 10
قصه‌های قد و نیم‌قد برای کودکان (مجموعه دوم) جلدهای 6 تا 10 پسرکی برای اولین بار توی آسمان، رنگین‌کمان دید و گفت: «به به چه شال ‌گردن قشنگی!» بعد، به طرف رنگین‌کمان رفت. کمی که رفت رنگین‌کمان غیبش زد. پسرک تعجب کرد و گفت: «کی رنگین‌کمان را برداشت؟ اول از همه من او را دیدم! مال خودمه!» راه افتاد تا رنگین‌کمان را پیدا کند. رفت و رفت تا به پیرمردی رسید. پیرمرد کوچک ...
افسانه پسرک
افسانه پسرک زبان فارسی ...
مشاهده تمام رمان های فریبا کلهر
مجموعه‌ها