همکارم به من میفهماند که هنوز خیلی زود است و اگر میخواهیم شانسی داشته باشیم، بهتر است بیشتر منتظر بمانیم. کفتارها هیچوقت عجول نیستند. آنها ساعتها گرد طعمه خود میچرخند در انتظار این که تحلیل رود و بخوابد. باید درخواستمان را وقتی بدهیم که مشتری به ته خط رسیده، ته خطی که مرگ کسی که دوستش داشته پیش پایش میگذارد. این زمانی است که او، آن طور که همکارم میگوید، کاملا نرم شده و باید سریع جنبید. اما من دیگر نمیخواهم بجنبم، میخواهم بخوابم، میخواهم از سر خوردم باز کنم.