ترس دستیار جنگجو است. مثل یک آتش کوچک میمونه. عضلات رو گرم میکنه و به ما قدرت بیشتری میده. وحشت وقتی از راه میرسه که آتش از اختیار خارج بشه و تمام شهامت و غرور رو ببلعه. ارباب کمان نقرهای دیوید گمل
بریدههایی از رمان ارباب کمان نقرهای
نوشته دیوید گمل
وقتی قهرمانی بزرگ سقوط میکنه شایسته است که مردها احساسات واقعی خودشون رو نشون بدن. ارباب کمان نقرهای دیوید گمل
مردی که خطر رو دوست داره،مردیه که میخواد خودش رو محک بزنه. هر بار که پیروز میشه نیاز داره هطر رو بزرگتر کنه. ارباب کمان نقرهای دیوید گمل
هیچ فضیلتی در نفرت نیست،با این حال انسان هیچوقت نمیتونه خودش رو از اون آزاد کنه. ارباب کمان نقرهای دیوید گمل
هیچکدوم از ما مسئول خوشبختی دیگران نیستیم. عجب آنکه،میتونیم مسئول بدبختی شخص دیگهای باشیم. ارباب کمان نقرهای دیوید گمل
جنگجوها از تسلیم شدن میترسن. اونا مغرور و جسور هستن. برای اعتقادشون تا پای جون میجنگن. سعی میکنن پیروز بشن. ولی عشق درباره پیروزی نیست،حقیقت اینه که مرد فقط وقتی میتونه عشق واقعی رو پیدا کنه که به اون تسلیم بشه. وقتی قلبش رو برای معشوقش باز کنه و بگه: «بیا! جوهر وجودم رو به تو تقدیم میکنم! میتونی اونو پرورش بدی یا نابودش کنی.» ارباب کمان نقرهای دیوید گمل
جنگ دشمن تمدنه. ما توی جنگ رشد نمیکنیم. جنگ ما رو پایین میکشه،قلبمون رو با نفرت و افکار انتقام پر میکنه. ارباب کمان نقرهای دیوید گمل
یک مرد بزرگ روزی به من گفت،بدون ترس هیچ شهامتی وجود نداره. ارباب کمان نقرهای دیوید گمل
هرچی پیرتر میشم،از آوردن زندگیهای تازه به این دنیا بیشتر لذت میبرم. ارباب کمان نقرهای دیوید گمل
ما هر روز چیزهایی رو انتخاب میکنیم،بعضی خوب و بعضی از اونها بد. و اگه به اندازه کافی قوی باشیم،پیامد اونها رو میپذیریم. راستش رو بگم،وقتی مردم از خوشبختی حرف میزنن،من منظورشون رو درست درک نمیکنم. لحظههای لذت و خنده وجود داره،آرامش دوستانه،ولی خوشبختی پایدار؟اگر هم وجود داشته باشه،من کشفش نکردم. ارباب کمان نقرهای دیوید گمل