عجیب بود که در میان انواع دل مشغولی ها، نفرت و عشق تنها به اندازه یک تار مو از هم فاصله داشتند؛ گویی دو رنگ مجاور در تخته رنگ یک هنرمند بودند. 3 دختر حوا الیف شافاک
بریدههایی از رمان 3 دختر حوا
نوشته الیف شافاک
چه کسی تعیین میکرد که یک نوزاد نورسیده مسلمان، مسیحی یا یهودی باشد؟ قطعا خود بچه تعیین کننده نبود. 3 دختر حوا الیف شافاک
فقط مردها نبودند که میخواستند زنها از نظرها پنهان بمانند؛ بعضی از زنها نیز همین طرز فکر را داشتند. 3 دختر حوا الیف شافاک
یک حرف اشتباه کافی بود تا تبدیل به چیزی چنان بزرگ شود که همه را به زیر بکشد. 3 دختر حوا الیف شافاک
به این فکر کن که وقتی مردم یه تصادف توی جاده میبینن، چه واکنشی نشون میدن. همون اول میگن وای بلا به دور. باورت میشه؟ اولین واکنش مردم اینه که به خودشون فکر میکنن، نه به قربانی. بیشتر دعاها فتوکپی همدیگه هستن: از من حفاظت کن؟عاشق من باش، از من حمایت کن، همه چیز مربوط میشه به من… بعد بهش میگن تقوای الهی. من بهش میگم خودخواهی که تغییر قیافه داده. 3 دختر حوا الیف شافاک
هیچ وقت چیزی رو که با چشمهای خودت ندیدی، با گوشهای خودت نشنیدی، با دستهای خودت لمس نکردی و با عقل خودت درک نکردی، باور نکن. 3 دختر حوا الیف شافاک
خدا واژه ای ساده با معنایی گنگ است. خدا آن قدر نزدیک بود که از هر کاری که میکردی یا حتی اگر فکرش را میکردی، خبر داشت، اما دستیابی به او ممکن نبود. 3 دختر حوا الیف شافاک
اگر تعداد چشمهای کافی با هم یک توهم یکسان را میدیدند، آن توهم تبدیل به حقیقت میشد و اگر افراد کافی به بدبختی یکسانی میخندیدند، آن بدبختی تبدیل به یک لطیفه بامزه میشد. 3 دختر حوا الیف شافاک
اونها به اسم مذهب خدا رو کشتند، به خاطر ایجاد نظم و انظباط و قدرت و اعتبار، از عشق چشم پوشی کردن. 3 دختر حوا الیف شافاک
داشتن فکر جدید منفی وزشت خیلی بهتر از داشتن فکرهای پلید و زشت و کهنه و قدیمیه 3 دختر حوا الیف شافاک
هیچ وقت چیزی رو تا با چشمات نبینی، با گوشات نشنوی، با دستات لمس نکنی و توی ذهنت تصور نکنی و مفهومش نفهمی ، باور نکن 3 دختر حوا الیف شافاک
گاهی وقتها سکوت، کشندهتر از بدتیرین مصیبتها میشود. 3 دختر حوا الیف شافاک