جهان زندگان
ما وارث سرنوشت درگذشتگان خویشیم. اما این به آن معنا نیست که گوشهای بنشینیم، و دست روی دست بگذاریم، و چون وارث درگذشتگان خویشیم، در پی تغییر سرنوشت خود و اطرافیان خود نباشیم. یا حتی ندانیم چه بر سرمان آمده که نتیجه گرفتهایم، ما وارث سرنوشت درگذشتگان خویشیم.
آدم و حوا
رعد و برق بیباران
باورهای خیس 1 مرده
دیشب مانا، کیف را از دستم گرفت. خواست کمکم کند لباس درآورم که نگذاشتم. مطمئن نبودم باز نشدن بند کفشم بخشی از یک رویا نباشد. پرسشی هم شنیده بودم (( کجایی عزیزم؟)) بایست پاسخ میدادم.
چون آونگی در میان آشفتگی واقعیت و آرامش رویا، انسانها آمدند و رفتند. مسخ میشوند، هزارپاره میشوند، بیگانه میشوند. محمد محمدعلی در باورهای خیس یک مرده ...