رمان ایرانی

نوبت عاشقی

چشم گشود با چشم‌های منتظر و نگاه خشمگین و رنجیده او مواجه شد. حالا نوبت عاشقی او شده بود. نوبت عاشقی‌ای که به خوشبخت‌ها داده می‌شد. به نرمی پاسخ داد: فقط به این دلیل که می‌دونم جواب من هیچ تغییری در اوضاع نمی‌دهد با صراحت بهتون جواب می‌‌دم... بله، من هم به شما علاقه‌مندم!

روشا
9786005595062
۱۳۹۰
۴۶۸ صفحه
۴۲۶۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های تکین حمزه‌لو
قصه ناتمام
قصه ناتمام دوره‌های زنانه هم این بدی‌ها را دارند. اولش همه خوب و شیک از دارایی‌ها و خانه و زندگی‌شان گزارش می‌دهند. بعد سرک می‌کشند در زندگی خصوصی هم‌دیگر و بعد هم بدون این‌که تخصص داشته باشند به هم راه کار نشان می‌دهند و نسخه می‌پیچند...
مهر و مهتاب
مهر و مهتاب از "مهتاب عشق " تا "مهر زندگی" مهتاب یادآور عشق است و تکرار دلدادگی. و مهر در پس مهتاب و نمایانگر گرمای زندگی. مهر و مهتاب همان گرمای عشق هر روزه‌ی ماست و روایت آن تکراری است از زندگی با نیم‌نگاهی متفاوت.
در پایان شب
در پایان شب من هم آن روز‌ها را پشت سر گذاشته‌ام. روز‌های الزام و باید‌ها، روز‌های زندگی دوگانه: در خانه به گونه‌ای بودن و بیرون از خانه تظاهر به آنچه دیگران می‌پسندند. امروز اگر خسته‌ام، امروز اگر تحمل کوچکترین ناملایمتی را ندارم این تحفه شاید یادگار آن روز‌ها باشد. ولی می‌‌دانم هر شبی را بیانی است.
کارما
کارما هزار بار آرزو کرد کاش ماجرا اینطوری پیش نمی‌رفت. از آن کاش‌های سرگردانی که همه آدم‌ها در گذشته‌شان پیدا می‌کنند و با این‌که می‌دانند زندگی دکمه برگشت ندارد؛ باز آرزویش می‌کنند!
مشاهده تمام رمان های تکین حمزه‌لو
مجموعه‌ها