رمان ایرانی

نوبت عاشقی

چشم گشود با چشم‌های منتظر و نگاه خشمگین و رنجیده او مواجه شد. حالا نوبت عاشقی او شده بود. نوبت عاشقی‌ای که به خوشبخت‌ها داده می‌شد. به نرمی پاسخ داد: فقط به این دلیل که می‌دونم جواب من هیچ تغییری در اوضاع نمی‌دهد با صراحت بهتون جواب می‌‌دم... بله، من هم به شما علاقه‌مندم!

روشا
9786005595062
۱۳۹۰
۴۶۸ صفحه
۴۲۶۳ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های تکین حمزه‌لو
کنج بهشت
کنج بهشت در آینه به خودم نگاه کردم. تا به حال که مراعات همه‌چیز را کرده بودم نتیجه‌ای که می‌خواستم نگرفته بودم. پس چه خوب که برای یک بار هم شده نگران معیارهای تعریف شده نباشم. باید دل به دریا زد. جمله‌ای در جایی خوانده بودم که من از اشتباهاتم رضایت بیشتری دارم چون انتخاب خودم هستند. از حرف زدن و بودن ...
دختری در مه
دختری در مه فکر می‌کنم دختران بسیاری هستند که در هاله‌ای از مه زندگی می‌کنند: دخترانی که تنها در قصه‌ها نیستند، آنها واقعیت دارند و در میان همان مه روزهای عمر را می‌گذرانند. نمی‌دانم... ولی شاید سرنوشت او را در سر راه من قرار داده بود، تا زندگی‌اش را ببینم و امروز راوی آن باشم.
حوض فیروزه
حوض فیروزه فکر کردم سارا اعتماد به نفس همه پولدارها را داشته دیگر. همان‌ها که بلدند از کدام مزون لباس بخرند که مثل ما نباشند و لباسشان تک باشد. کدام آرایشگاه بروند که مواد خوبی بکار ببرد که مبادا پوست و مویشان خراب شود نه مثل ما که فقط دنبال ارزان‌ترین جاها می‌گشتیم. لابد برای عطر و زر و زیور هم سلیقه ...
بعد از او
بعد از او این کتاب یک رمان است. زن جوانی پس از شش سال زندگی مخفیانه سرانجام سرگذشت عجیب و پرفراز و نشیب خود را با دو تن از همسایگانش در میان می‌گذارد و ما را با خود به دنیایی می‌برد که متعلق به آن بوده است. دنیایی که سرشار از عشق و فداکاری و شجاعت و دلاوری است...
مشاهده تمام رمان های تکین حمزه‌لو
مجموعه‌ها