رمان خارجی

پسری که روی تختی پر از برف خوابید

جوئل سیزده سالش تمام شده است. اجتماع کوچک شمال کشور که او در آن رشد می‌کند، برای او مثل لباس‌هایش تنگ شده است. جوئل تجربه هیجان‌انگیزی را شروع کرده است که انسان‌ها آن را عشق می‌نامند. اما مشکل اینجاست که دختر رویاهای او ده سال از خودش بزرگتر است. او برای غلبه بر تمام نگرانی‌هایش، تصمیم می‌گیرد که سلطان جاز بشود تا در تمام دنیا مشهور شود، و این یعنی رسیدن به...

هرمس
9789643633226
۱۳۹۰
۲۲۴ صفحه
۵۸۲ مشاهده
۰ نقل قول
هنینگ مانکل
صفحه نویسنده هنینگ مانکل
۱۵ رمان Henning Mankell was an internationally known Swedish crime writer, children's author and playwright. He was best known for his literary character Kurt Wallander.

Mankell split his time between Sweden and Mozambique. He was married to Eva Bergman, Swedish director and daughter of Ingmar Bergman.
دیگر رمان‌های هنینگ مانکل
دیوار آتش
دیوار آتش یک روز غروب، مردی که می‌ایستد تا از دستگاه خودپرداز استفاده کند، روی زمین می‌افتد و می‌میرد. یک راننده تاکسی، توسط دو دختر نوجوان به طرز وحشیانه‌ای، به قتل می‌رسد، در حالی که آن‌ها اصلا از کارشان پشیمان نیستند. یکی از دخترها از بازداشت‌گاه فرار می‌کند. ...
سگ‌های ریگا (کاراگاه والاندر 2)
سگ‌های ریگا (کاراگاه والاندر 2) هوا داشت تاریک می‌شد که به شهر اوستاد رسید. نبش خیابانی که هتل کنتیننتال قرار داشت پشت چراغ قرمز ایستاد. فکر کرد دو مرد با کت و شلوار و کراوات، در یک قایق؟ چه معنایی می‌توانست داشته باشد؟ چیزی را دیده بود ولی درباره‌اش فکر نکرده بود. وقتی که دوباره به راه افتاد فهمید که قضیه چیست. این دو ...
قاتلان بدون چهره (کاراگاه والاندر 1)
قاتلان بدون چهره (کاراگاه والاندر 1) هنینگ مایکل، با خلق کمیسر والاندر، موفق شده است چهره 1 پلیس متفکر، وظیفه شناس و از خود گذشته را ترسیم کند و در مقابل دیدگان و ذهن خوانندگان مشتاقش به نمایش بگذارد. نویسنده ضمن نگارش ماجراهای جذاب و پرکشش جنایی، تصویری زنده و واقعی از جامعه امروز کشورش سوئد را به خوانندگان نشان می‌دهد؛ جامعه‌ای به ظاهر آرام که در ...
هرم
هرم احساس کرد دلش آشوب شده است. پیش از این جسدهای زیادی دیده بود. آدم‌هایی که غرق شده یا خودشان را به دار آویخته بودند. کسانی که بر اثر سوختگی مرده یا طوری در تصادف متلاشی شده بودند که هویتشان قابل تشخیص نبود. اما هنوز به چنین چیزهایی عادت نکرده بود. نگاهی به اطراف انداخت. آپارتمان هالن تصویری از وضعیت خودش ...
گربه‌ای که عاشق باران بود
گربه‌ای که عاشق باران بود معمولا لوکاس خم می‌شد و در حالی که گربه غریبه را توازش می‌کرد می‌گفت: به او بگو که همه چیز خوب و روبراه است. تمام کسانی که لوکاس را می‌شناختند می‌دانستند که او گربه‌ها را خیلی دوست دارد. حتی اگر گربه‌ای زشت و بداخلاق هم بود، لوکاس خم می‌شد و نوازشش می‌کرد. حتی کسانی فکر می‌کردند لوکاس می‌تواند با گربه‌ها صحبت ...
مشاهده تمام رمان های هنینگ مانکل
مجموعه‌ها