۲۱ رمان
جروم دیوید سالینجر نویسنده معاصر آمریکایی بود. رمان های پرطرفدار وی مانند ناتور دشت در نقد جامعهٔ مدرن غرب و خصوصاً آمریکا نوشته شدهاند. اطلاعات اندکی دربارهٔ زندگی سالینجر منتشر شده است و او با توجه به شخصیت گوشهگیر خود همواره تلاش میکند دیگران را به حریم زندگیاش راه ندهد.
او در سال ۱۹۱۹ در منهتن نیویورک از پدری یهودی و مادری مسیحی به دنیا آمده است. در هجده، نوزدهسالگی چند ماهی را در اروپا گذرانده و در سال ۱۹۳۸ همزمان ...
یادداشتهای شخصی 1 سرباز
اگر ما به گذشته برگردیم، اگر مردای آلمانی به گذشته برگردن، اگر مردای بریتانیایی برگردن و اگر ژاپنیها و فرانسویها و تمام مردای دیگه برگردن، نسلهای بعدی همیشه محکومند که گرفتار هیتلرهای بعدی بشن. این جوری هیچ وقت پسرا از جنگ متنفر نمیشن و عکسای سربازا رو توی کتابای تاریخ نشون نمیدن و به اونا نمیخندن. اگر پسرای آلمانی یاد ...
دهانم قشنگ و چشمهایم سبز
«خوبه ولی مثل اون اتاقی که قبل از جنگ گرفته بودیم، نیست.
مردم خیلی بد شدن. همهجا پر از آدمهای بیکلاس و بیفرهنگ شده. دیشب، تو سالن غذاخوری، آدمهای میز کناری ما داهاتی داهاتی بودند.»
«چارهای نیست. اینطور آدما زیاد شدنو کاریش هم نمیشه کرد.
راستی کفشهای مخصوص رقصت خوب هستند؟»
«موریل، یه بار دیگه میپرسم- حالت خوبه؟»
«بله.مادر، برای نودمین بار، بله، خوبم.»
بالا بلندتر از هر بلندبالایی
این داستان در سال 1963 به چاپ رسید و باز هم دو داستان بلندی است درباره خانواده گلس. محور اصلی داستان زندگی و مرگ تراژیک سیمور گلس ارشد ـ یا در واقع مرشد ـ فرزندان خانواده گلس است که از زبان بادی گلس روایت میشود. بسیاری از منتقدان، بادی گلس را خود دیگر سلینجر خواندهاند.
دلتنگیهای نقاش خیابان 48 (9 داستان)
سالینجر تنها نویسنده پس از جنگ در امریکاست که آثارش مورد استقبال همگان قرار گرفته. این استقبال نوعی عقبنشینی ادبی از آثار نویسندگان بزرگی چون هرمان ملویل، هنری جیمز و ویلیام فالکنر است؛ زیرا که آدمهای آثار سالینجر بیشتر درونگرایانی هستند که خواننده به آسانی میتواند تصویر خود و معاصران خود را در آینه آنها بازشناسد.
سالینجر در عین حال به ...
شانزدهم هپورث سال 1924
بگذارید خداوند ما را با فرمانهای شخصی که به هیچ کداممان نشان نداده، رهین منتش کند. اگر میل داشتی این نامه را بخوانی و خواندی، خدای عزیز مطمئن باش که می دانم چه میگویم. اصلا لازم نیست روی سرنوشتم عسل بپاشی و شیرینش کنی. با فرمانهای خوشحال کننده و شخصی رهین منتت نکن. از من نخواه به سازمانهای مخصوص برگزیدگان ...