مجموعه داستان خارجی

مسخ و داستان‌های دیگر به همراه پیام کافکا

رساترین تعریفی که می‌توانیم از هنر به دست دهیم این است: زیبایی به اضافه دریغ. هر جا زیبایی هست، دریغ هم هست، به این دلیل ساده که زیبایی محکوم به فناست. زیبایی همیشه می‌میرد، وقتی ماده بمیرد، رفتار هم می‌میرد، وقتی فرد بمیرد، جهان هم می‌میرد. اگر کسی مسخ کافکا را چیزی بیش از یک خیالپردازی حشره شناسانه بداند، به او تبریک می‌گویم چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پیوسته است.

صادق هدایت
جامی
9789647468848
۱۳۸۸
۲۲۴ صفحه
۱۹۹۰ مشاهده
۰ نقل قول
فرانتس کافکا
صفحه نویسنده فرانتس کافکا
۴۲ رمان آثار کافکا ـ که با وجود وصیت او مبنی بر نابود کردن همهٔ آنها، اکثراً پس از مرگش منتشر شدند ـ در زمرهٔ تأثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار می‌آیند. مشهورترین آثار کافکا داستان کوتاه مسخ (Die Verwandlung) و رمان محاکمه و رمان ناتمام قصر (Das Schloß) هستند. به فضاهای داستانی که موقعیت‌های پیش پا افتاده را به شکلی نامعقول و فراواقع‌گرایانه توصیف می‌کنند ـ فضاهایی که در داستان‌های کافکا زیاد پیش می‌آیند ـ کافکایی می‌گویند. کافکا در یک خانوادهٔ آلمانی‌زبان ...
دیگر رمان‌های فرانتس کافکا
پزشک دهکده (مجموعه داستان کوتاه)
پزشک دهکده (مجموعه داستان کوتاه) خواننده این مجموعه بی‌تردید با داستان‌هایی مواجه خواهد شد که از هر جهت تفسیر یا تشریح می‌طلبد.
دیوار بزرگ چین
دیوار بزرگ چین فرانتس کافکا یکی از بزرگ‌ترین نویسندگان آلمانی‌زبان در قرن بیستم بود. آثار کافکا- که با وجود وصیت او مبنی بر نابود کردن همه آنها، اکثرا پس از مرگش منتشر شدند- در زمره تاثیرگذارترین آثار در ادبیات غرب به شمار می‌آیند. مشهورترین آثار کافکا داستان کوتاه مسخ و رمان محاکمه و رمان ناتمام قصر هستند. اغلب آثار کافکا به فارسی ترجمه ...
بلوم فلد مجردی میان‌سال (به همراه نقد و تفسیر)
بلوم فلد مجردی میان‌سال (به همراه نقد و تفسیر) متن داستان طوری تنظیم شده که انتقادی به زندگی فردی و اجتماعی و نیز به سبک و شیوه زندگی متداول امروزی باشد. این داستان از 2 بخش تشکیل شده است: از سویی بلوم‌فلد و زندگی خصوصی او را توصیف می‌کند و از سویی دیگر محیط و شرایط کارش را.
دیوار
دیوار توم بی‌آنکه به من نگاه کند دستم را گرفت. ‹‹پابلو من از خودم می‌پرسم... از خودم می‌پرسم آیا راست است که آدم نیست و نابود می‌شود؟›› من دستم را بیرون کشیدم و گفتم:‹‹کثافت‌مآب. میان پایت را نگاه کن.›› به قدر یک حوضچه آب بین پاهایش بود و قطره‌ها از شلوارش می‌چکید. به حال وحشت‌زده گفت: این چیست؟ گفتم تو شلوارت شاشیدی. از جا در رفت و ...
تمثیلات
تمثیلات پوزیدون پشت میز کارش نشسته بود و حساب کتاب می‌کرد. اداره کل آب‌های جهان کاری بود که تمامی نداشت. می‌توانست از نیروی کمکی استفاده کند اما چون سمتش را خیلی جدی می‌گرفت، دوباره می‌نشست و همه چیز را از اول تا آخر حساب می‌کرد.
مشاهده تمام رمان های فرانتس کافکا
مجموعه‌ها