رمان ایرانی

رویای باغ سپید

آرمان آرین متولد 1360، فارغ‌التحصیل رشته سینما از دانشکده سینما تئاتر تهران است. او اینک به طور تمام وقت به حرفه نویسندگی (داستان بلند و کوتاه، تدریس و پژوهش،‌ فیلم‌نامه و بازی‌نامه‌نویسی) می‌پردازد و در این زمینه تاکنون جوایز زیر را برای کتاب‌هایش که همگی مضامین اسطوره‌ای، تاریخی، دینی و ماورایی دارند، دریافت کرده است: جوان‌ترین برنده کتاب سال ایران، کتاب سال شهید غنی‌پور، شورای کتاب کودکان،‌ آی بی بی وای دانمارک 2008، مهرگان ادب و پکا و... (برای 3 گانه پارسیان و من) جوان ماندگار ایران در رشته ادبیات (1387 جشنواره قابی برای جوانی) شاهنامه‌پژوه برگزیده و جوان سال (1389 بنیاد فارسی) و...

9789642980925
۱۳۹۰
۸۰ صفحه
۱۲۶۵ مشاهده
۰ نقل قول
آرمان آرین
صفحه نویسنده آرمان آرین
۲۴ رمان آرمان آرین زاده‌ی ۱۳۶۰ است. او با آفرینش اثر سه‌گانهٔ «پارسیان و من» به دنیای ادبیات شناسانده شد. پارسیان و من نام رمانی است در سه جلد که بیان‌کننده‌ی استوره، حماسه و تاریخ ایران است. جلد نخست این کتاب با نام پارسیان و من: کاخ اژدها بیان‌کننده‌ی داستان ضحاک ماردوش (آژی‌دهاک) است. جلد دوم با نام پارسیان و من: راز کوه پرنده بیان‌کننده‌ی پهلوانی‌های رستم و شرح هفت خوان او در قالب رمانی جذاب است و کتاب سوم هم با نام ...
دیگر رمان‌های آرمان آرین
سپیدبال
سپیدبال «سپیدبال» عقاب کوچولوی تازه به دنیا آمده‌ی کوهستان البرز بود! سه شب و چهار روز از چشم باز کردنش می‌گذشت و تمام مدت توی لانه‌ی حصیری‌شان، بالای قله‌های البرز نشسته و همراه پسرعمویش، که او هم تازه به دنیا آمده بود و در لانه‌ی آن وری بود، با دهان باز منتظر رسیدن غذا می‌شد.
دست‌نوشته‌های 6 هزار ساله اشوزدنگهه
دست‌نوشته‌های 6 هزار ساله اشوزدنگهه من در روان خویش هزار هزار انسان دارم! لشکری از مردان و زنان بوده یا نبوده سواره یا پیاده، نامریی یا مرده که بیایند همچو زندگان. سپاهی از دلیران شکست‌خورده یا پیروزمندان ناشاد، گویی شاهراه میلادها و مرگ‌ها از دل من عبور می‌کند. چهره‌ام آرام است ولی درون من غوغایی به قدمت تاریخ برپاست!
بر بنیادهای هستی (پتش خوارگر 3)
بر بنیادهای هستی (پتش خوارگر 3) پیتون غرق در فکرهایش گام برداشت و زیر نور کم‌رمق ماه زمزمه کرد: «گفتی اسم آن پسرک چه بود؟» رزوان‌داد با آهسته‌ترین صدایی که از حلقوم خش‌دارش برمی‌آمد گفت: آراستی! اما فکر نکن که پیدا کردن و به چنگ آوردنش از دست آن گوی دیوانه آسان است. جادوگر جواب داد: «خوب حواست را جمع کن و به من بگو آیا ...
آینده کهن (روایت شب واپسین)
آینده کهن (روایت شب واپسین) غریو نبرد برخاست و دو سپاه نیرومند از هر دو سو بر روی آن باروی پهناور به ما تاختند. من نیز فریاد زدم: آن‌ها را امان ندهید... امروز تمام مردمان این سرزمین‏، صدای شما را خواهند شنید. سه گانه آینده کهن یادکردی‌ست با نگاهی تازه و متفاوت بر سلسله‌ای از برترین پایمردان سوی حقیقت. داستان لایه در لایه‌ای همچو آوایی ...
آینده کهن (روایت شب دوم)
آینده کهن (روایت شب دوم) مرد در اتاق کوچک رو به نیل نشسته بود و انتظار می کشید. سرش را طوری میان کف دست راستش پنهان، کرده و غرق در اندیشه‌هایش بود که صدای نزدیک شدن قدم‌ها بر سنگفرش اتاقک را نشنید. با دست چپ گهواره‌ای را که کنارش بود، آرام آرام تکان می‌داد تا صدای مرد تازه وارد او را به خود آورد: من ...
مشاهده تمام رمان های آرمان آرین
مجموعه‌ها