ناز نازان (به تلخی زهر 1)
هرگز گمان نداشت دنیا به این پوچی و تنگی و پست باشد. هرگز فکر نکرده بود روزی در برههای از زمان از خنجر تقدیر در یک لحظه زودگذر و آنی ضربهای کاری بر او فرود آید و این چنین روح زندگی را در او بکشد و او را نیز بر خاک ذلت و ناکامی سرنگون سازد. او هرگز دنیا را ...
چلهنشین عشق
مینا بیگمان یک افسانه نیست، یک حقیقت محض است، حقیقت بدیع و بیبدلی که در هیچ افسانه یا اسطورهای نمیگنجد. او پشت مه غلیظ یادها و خاطرهها گم شده است، تا چراغهای خاموش ادارک را روشن کنیم و آن مه غلیظ پوشالی را پس بزنیم و او را ببینیم. آری، باید چراغهای ادراک را روشن نگه داشت. مینا همینجاست! جایی ...