رمان خارجی

گفتگو در کاتدرال

(Conversaion in the cathedral)

برخی از منتقران این کتاب را برجسته ترین اثر یوسا می‌دانند در این رمان دو چیز بیش از هر چیز دیگر توجه خواننده را جلب می کند. نخست وسعت دامنه آن و در برگرفتن رویداد‌ها و شخصیت‌های متعدد است و دیگری ساختار پیچیده‌اش. زمینه کار یوسا در این رمان همچون دیگر آثارش، بخشی از تاریخ معاصره پرو است که از دوران دیکتاتوری ژنرال اودریا تا حکومت ویکتور بلائونده در اوایل دهه 1960 را در بر می‌گیرد. او در این محدوده زمانی کلاف زندگی ده‌ها شخصیت از بالاترین مقام‌های اولیگارشی حاکم تا روسپیان و پا اندازها و لومپن‌ها را می‌گشاید و تصویری همه جانبه از سیمای پرو به دست می‌دهد. یوسا به جای آن که شخص دیکتاتور را محور اصلی داستان قرار دهد سراپای جامعه دیکتاتورزده را می‌کاود. جامعه‌ای که در آن همه آدم‌ها ، حتی آنان که کارگزار دیکتاتورند، خود را تباه شده می‌یابند.

لوح فکر
9789648578058
۱۳۸۷
۷۰۴ صفحه
۱۵۰۵ مشاهده
۰ نقل قول
ماریو بارگاس یوسا
صفحه نویسنده ماریو بارگاس یوسا
۲۱ رمان خورخه ماریو پدرو بارگاس یوسا داستان‌نویس، مقاله‌نویس، سیاست‌مدار و روزنامه‌نگار اهل پرو است. یوسا یکی از مهمترین رمان‌نویسان و مقاله‌نویسان معاصر آمریکای جنوبی و از معتبرترین نویسندگان نسل خود است. ماریو بارگاس یوسا بیست ساله بود که اولین داستانش منتشر شد؛ داستان کوتاهی بود به اسم «سر دسته ها» که در یکی از نشریات پایتخت به چاپ رسید. اما راه درازی را در پیش داشت و شاید خودش هم آن قدر جاه طلبی نداشت که روزگاری نامش را در میان ...
دیگر رمان‌های ماریو بارگاس یوسا
قهرمان فروتن
قهرمان فروتن ماریو باگارس یوسا (1936) رمان قهرمان فروتن را در سال 2013 منتشر کرد، رمانی که بازگشتی بود به فضاهای زادگاهش پرو و فسادی که در لایه‌های آن رخنه کرده است. یوسا که سال 2010 جایزه نوبل ادبی را از آن خود کرد و تقریبا جایزه معتبری در ادبیات اسپانیایی‌زبان نبوده که از آن خود نکرده باشد. این رمان چند روایت ...
مرگ در آند
مرگ در آند او را لب جاده، درست بیرون واحه پیدا کرد، کنار کوره‌راهی با درخت‌های بید و گلابی جنگلی و آکنده از قار و قور قورباغه‌ها. دختر، آزرده و غمگین، داشت طرف دهکده‌اش می‌رفت. کاسیمیرو بالاخره دلش را به دست آورد، راضی‌اش کرد که سوار واننت بشود و او را به حوالی دهکده‌اش رساند.
رؤیای سلت
رؤیای سلت سرگذشت راجر کیسمنت به تماشا گذاشته می‌شود. خاموشی می‌گیرد و پس از مرگش باز زاده می‌شود مثل نمایش آتش‌بازی که چون اوج گرفت و در شب انفجاری برپا کرد با بارانی از ستاره‌ها و تندرها نورها می‌بازد ساکت می‌شود و لحظاتی بعد رستاخیز می‌یابد با هیاهویی پرطنین پهنه آسمان را مالامال از حریق می‌کند.
سور بز
سور بز اورانیا. پدر و مادر چندان لطفی در حقش نکرده بودند، نامش آدم را به یاد سیاره‌ای در آسمان یا فلزی معدنی می‌انداخت، به یاد همه چیز مگر زنی بلندبالا و خوش‌سیما با پوست آفتاب سوخته و چشم‌های درشت و سیاه کم و بیش غمگین که از توی آینه به او نگاه می‌کرد. اورنیا! واقعا که چه اسمی.
چه کسی پالومینو مولرو را کشت
چه کسی پالومینو مولرو را کشت دونیا لوپه التماس‌کنان زانو زد. چیزی نمی‌دانست،‌ چیزی درک نمی‌کرد. «من کاری نکردم، قربان. هیچی،‌ هیچی. دو تا بچه رو که اتاق می‌خواستن راهشون دادم. به خاطر خدا، فرض کنین مادرتونم، قربان،‌ تیراندازی نکنین ما نمی‌خوایم اینجا رسوایی چیزی پیش بیاد.»
مشاهده تمام رمان های ماریو بارگاس یوسا
مجموعه‌ها