رمان ایرانی

کابوس باغ سیاه

از باغ، همیشه صدای کلاغ می‌آید. لانه‌هایش بالای درخت‌های خشکیده سپیدار است و گروه گروه، آن بالاها می‌چرخند. دیوار مستطیلی باغ ما، چهار ضلع گلی و بلند دارد، در بعضی جاها کمی ریخته و بدترکیب و سردستی، بازسازی شده و در برخی نقطه‌ها هنوز قطور و قبراق، ما را دربر گرفته است.

9786001880063
۱۳۹۰
۱۰۰ صفحه
۲۹۳۹ مشاهده
۰ نقل قول
آرمان آرین
صفحه نویسنده آرمان آرین
۲۴ رمان آرمان آرین زاده‌ی ۱۳۶۰ است. او با آفرینش اثر سه‌گانهٔ «پارسیان و من» به دنیای ادبیات شناسانده شد. پارسیان و من نام رمانی است در سه جلد که بیان‌کننده‌ی استوره، حماسه و تاریخ ایران است. جلد نخست این کتاب با نام پارسیان و من: کاخ اژدها بیان‌کننده‌ی داستان ضحاک ماردوش (آژی‌دهاک) است. جلد دوم با نام پارسیان و من: راز کوه پرنده بیان‌کننده‌ی پهلوانی‌های رستم و شرح هفت خوان او در قالب رمانی جذاب است و کتاب سوم هم با نام ...
دیگر رمان‌های آرمان آرین
پارسیان و من (رستاخیز فرا می‌رسد)
پارسیان و من (رستاخیز فرا می‌رسد) در نخستین رمان اسطوره‌ای ایران، اردشیر نوجوانی ست که از جهان معاصر، گام بر زمان می‌نهد و سر از زمانه‌ی ضحاک ماردوش (آژی دهاک) برون می‌آورد. او با نگاهی امروزین و ایرانی و انسانی، زندگی در آن دوران را تجربه می‌کند و در کنار کاوه و فریدون و ایرج و ... با همه زوایای این بزرگ‌ترین ماجرای اسطوره‌ای تاریخ بشر آشنا ...
دست‌نوشته‌های 6 هزار ساله اشوزدنگهه
دست‌نوشته‌های 6 هزار ساله اشوزدنگهه من در روان خویش هزار هزار انسان دارم! لشکری از مردان و زنان بوده یا نبوده سواره یا پیاده، نامریی یا مرده که بیایند همچو زندگان. سپاهی از دلیران شکست‌خورده یا پیروزمندان ناشاد، گویی شاهراه میلادها و مرگ‌ها از دل من عبور می‌کند. چهره‌ام آرام است ولی درون من غوغایی به قدمت تاریخ برپاست!
آینده کهن (روایت شب واپسین)
آینده کهن (روایت شب واپسین) غریو نبرد برخاست و دو سپاه نیرومند از هر دو سو بر روی آن باروی پهناور به ما تاختند. من نیز فریاد زدم: آن‌ها را امان ندهید... امروز تمام مردمان این سرزمین‏، صدای شما را خواهند شنید. سه گانه آینده کهن یادکردی‌ست با نگاهی تازه و متفاوت بر سلسله‌ای از برترین پایمردان سوی حقیقت. داستان لایه در لایه‌ای همچو آوایی ...
سپیتمان
سپیتمان ‹‹ به کدام سرزمین روی آوردم؟! به کجا، رفته پناه جویم؟ اشراف و بزرگان از من کناره می‌گیرند و از دهقانان و مردم عادی به دلیل نادانی‌اشان و از فرمانروایان شهرها به خاطر دروغ‌گویی‌شان خشنود و راضی نیستم. در این وانفسا چطور می‌توانم فرمان تو را اجرا و تو را شاد کنم ای خداوند؟!››
حماسه سرآغاز (پتش خوارگر 1)
حماسه سرآغاز (پتش خوارگر 1) پاهای پسرک از وحشت قفل شده بودند و دست‌هایش می‌لرزیدند. اگر برمی‌خاست و به سوی درخت دیگری می‌دوید، غول بی‌تردید او را می‌دید و با دو قدم به او می‌رسید و اگر همان‌جا می‌ماند، غول چند ثانیه دیگر بالای سرش بود! در همین فکرها بود که ناگهان دو دست نیرومند، از فراز همان درخت، بر سرش فرود آمدند و پیش ...
مشاهده تمام رمان های آرمان آرین
مجموعه‌ها