رمان نوجوان

پروانه روی بالش من

با ذره‌بین پروانه را که روی بالش من نشسته بود نگاه کردم پروانه بزرگ شد یک هواپیما شد در فرودگاه مسافران سوار هواپیما شدند.

نظر
9786001520723
۱۳۹۰
۱۸ صفحه
۷۰۸ مشاهده
۰ نقل قول
احمدرضا احمدی
صفحه نویسنده احمدرضا احمدی
۳۰ رمان احمدرضا احمدی در ساعت ۱۲ ظهر روز دوشنبه ۳۰ اردیبشهت ماه ۱۳۱۹ در کرمان متولد شد. پدرش کارمند وزارت دارایی بود و ۵ فرزند داشت که احمدرضا کوچکترین آنها بود. جد پدری وی ثقه‌الاسلام کرمانی، و جد مادری‌اش آقا شیخ محمود کرمانی است. سال اول دبستان را در مدرسه کاویانی کرمان گذراند و در سال ۱۳۲۶ با خانواده به تهران کوچ کرد. در دبستان ادب و صفوی تهران دوران ابتدایی را به پایان برد و دورهٔ دبیرستان را در دارالفنون ...
دیگر رمان‌های احمدرضا احمدی
نمایش‌نامه‌های شاعر 1 (فرودگاه پرواز 707 ما از گذشته آمده‌ایم اتاق‌ها) نمایش‌نامه
نمایش‌نامه‌های شاعر 1 (فرودگاه پرواز 707 ما از گذشته آمده‌ایم اتاق‌ها) نمایش‌نامه فرشته‌ای در بیمارستان از پنجره به اتاقم آمد به من گفت پس از انفجار بمب‌های اتمی روی زمین فقط شاعران می‌مانند. سه گل شمعدانی می‌ماند به رنگ‌های سفید، صورتی، قرمز. خوشه‌ای انگور. یک شاخه گل سرخ. یک خوشه گندم. یک اسب سفید. دو جفت کفش تابستانی و زمستانی. یک کتاب نت از آثار شوپن، چایکوفسکی، بتهوون، موتزارت. عکس‌هایی از کودکانی ...
عمر 7 چوب کبریت کوتاه بود فقط 1 لحظه بود
عمر 7 چوب کبریت کوتاه بود فقط 1 لحظه بود پدرم روزی که به سفر می‌رفت نشانی و کلید یک باغ قدیمی و یک قوطی کبریت که هفت چوب کبریت داشت را به من داد. این باغ قدیمی پر از درخت انار بود.
نمایش‌نامه‌های شاعر 4 (نیمکت آبی‌رنگ در انتهای دریا و ضیافتی مجلل) نمایش‌نامه
نمایش‌نامه‌های شاعر 4 (نیمکت آبی‌رنگ در انتهای دریا و ضیافتی مجلل) نمایش‌نامه میان من و این بادهای مانده در برگ‌ها و سرنوشت روزهای گرما تفاوتی نیست. برگ‌ها از درختان می‌ریزند. سرنوشت من تا پایان این ساعت به تاخیر است. پس چرا من باید به خانه بازگردم، پرده‌ها را بکشم و ساعت خفتن ماهیان را در آب و ساعت سقوط هواپیما را در گندم‌زار به‌خاطر بسپارم. هیچ و همه از خانه دور است. ...
در همه جهان ناگهان چراغ‌ها روشن شدند
در همه جهان ناگهان چراغ‌ها روشن شدند کودکان جهان ناگهان از نسیم صبح‌گاهی بیدار شدند به میدان‌ها آمدند. جهان در رنگ بنفش غرق شد، جهان بنفش شد.
در باغ بزرگ باران می‌بارید
در باغ بزرگ باران می‌بارید
مشاهده تمام رمان های احمدرضا احمدی
مجموعه‌ها