سرمای زمستان. سوناتی در کنج آتش شومینه. قطره اشکی که بر گونه زنی جوان جاری میشود. دو دختر بچه که به خواب رفتهاند. مردی که در سکوت شبی بیماه خود را فرو میریزد، راز میگشاید و زندگی.
۲۳ رمان
آناگاوالدا نویسنده ی موفق فرانسوی است، که از همان دوران کودکی اش شاهد فرسایش عشق در روابط زناشویی بوده است. دخترک نوجوانی بود که والدینش از یکدیگر جدا شدند. در نوجوانی کار می کرد کارهایی از قبیل پیشخدمتی، فروشندگی،بازاریابی آزانس املاک،صندقداری و گل آرایی . و همان جا بود که آموخت: ((زندگی را آموختم.دسته گل های کوچک برای همسران و دسته گل های بزرگ برای معشوقه ها...)).
در 22 سالگی با یک دامپزشک فرانسوی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دو فرزند ...
دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد
سنت ژرمین د پرس؟ میدانم چه میخواهی بگویی: «خدای من، این بازیهای دست چپی قدیمی شده. فرانوسا ساگان خیلی قبل از تو این کار را کرده بود، عسلم - و خییییییلی هم بهتر! بونژور تریستس را نخواندهای؟» میدانم.
دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد
دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد مجموعه داستانی است که بلافاصله پس از انتشار به موفقیت بزرگ در دنیای ادبیات دست یافت. داستانها هم خارقالعادهاند، هم گزنده و در عین حال غمانگیز، جذاب و تا اندازهای غیرمعمول.
در هر داستان، عشق همچون زندگی موضوع اساسی است، عشقی که هم دلانگیز و اسرارآمیز است و هم دردآور و صدمهزننده...
کاش کسی جایی منتظرم باشد
سردم است. مثل بچهها گریه میکنم. دلم میخواهد هر جایی جز اینجا باشم. از خودم میپرسم با چه حالی برگردم خانه. رو به آسمان میکنم؛ حتی یک ستاره هم در آسمان نیست. گریهام بیشتر و بیشتر میشود. امیدم از همهجا ناامید شده. کاش کسی جایی منتظرم باشد...
این آرزوی زیادی است؟
پسری با 35 کیلو امید
مادرم گریه میکند و پدرم به من بد و بیراه میگوید یا برعکس، مادرم به من بد و بیراه میگوید و پدرم چیزی نمیگوید. در چنین شرایطی به آنها چه میتوانم بگویم؟ هیچ. نمیتوانم چیزی بگویم چون همین که دهانم را باز کنم همه چیز بدتر میشود. آنها مثل طوطی فقط یک جمله را تکرار میکنند:
درس بخون! درس بخون! ...
کاش کسی جایی منتظرم باشد
سن ژرمن دپره؟... میدانم الان چه میگویید:
«وای خدا، هتل لفت بانک دیگر خیلی پیشپا افتاده و کلیشهای شده، سگان پیش از تو و البته خیلی هم بهتر از تو درباره آن نوشته! مگر سلام بر غم را نخواندهای؟»
میدانم.
اما چه انتظاری دارید؟... بعید میدانم هیچکدام از اینها در بلوار کلیشی یا جای دیگر پاریس، برایم اتفاق میافتاد. زندگی ...