رمان ایرانی

رهایم کن

همان‌طور که می‌نواخت و چشم‌هایش را روی هم گذاشته بود، به آرامی آن‌ها را از هم باز کرد و به صورت دختر جوان دوخت. مشاهده کرد که او هم با اشتیاق و محبت او را نگاه می‌کند و تحت تاثیر آهنگ، چشم‌هایش اشک‌آلود شده است. بعد از دو سال جرئت کرد و چشم در چشم دخترک دوخت و عاشقانه نگاهش کرد. آری درست حدس زده بود، نگاه دختر جوان جوابگوی تمامی احساسات درونی نوازنده عاشق بود. وای بر او که اگر این عشق پای می‌گرفت و افشا می‌شد، بدون شک حکم قتلش را صادر می‌کردند. او کجا و دختر فخرالدوله کجا؟

آسیم
9789648277746
۱۳۸۴
۳۵۰ صفحه
۱۰۳۱۷ مشاهده
۱ نقل قول
نسرین قدیری (کافی)
صفحه نویسنده نسرین قدیری (کافی)
۱۸ رمان نسرین قديرى متولد چهارم خرداد ماه سال 1331 در شهر تهران و فارغ‏التحصيل مهندسى كشاورزى از دانشگاه شيراز است. وى پس از اينكه فرزندانش به حدى رسيدند كه ديگر به او وابسته نبودند و هر كدام روى پاى خود ايستادند، براى رفع تنهايى و ارضاى اين حس درونى، دست به قلم برد. او درباره شروع به كارش مى‏گويد: «خواهرم پس از خواندن رمان خانم حاج سيد جوادى با توجه به زمينه‏اى كه من در نوشتن انشا داشتم و داشتن قدرت ...
دیگر رمان‌های نسرین قدیری (کافی)
نسرین
نسرین قبل از آن که ببیند او را محکم ایستاد و گفت: نه! ولی روزی هم که گفت: آری تاوان حرف‌ها و رفتارهای بسیاری را داد. با خود نجوا کرد: او از عشق چه می‌فهمد که بهایی برایش بپردازد؟ و باز آن هنگام که گفت: نه! استوارتر از قبل ایستاد و گره‌ی تقدیرش را در گوشه‌ای دیگر یافت، آن جایی که هیچکس فکرش را ...
عشقی به لطافت باران
عشقی به لطافت باران
پاییز من بهار تو
پاییز من بهار تو نگاهش کرد: شاید به اندازه لازم آنقدر ساده به نظر می‌رسید که بتواند همراه خوبی برای او باشد. اگرچه زندگی همواره در مسیری که ما تصور می‌کنیم جریان ندارد. آدم‌ها در موقعیت‌های مختلف شخصیت‌های متفاوتی بروز می‌دهند: امروز همراه توست و فردا در شرایطی دیگر آدم دیگری است با خواسته‌های متفاوت! با طراوت بهار می‌آید با خزان پاییز رنگ عوض ...
چقدر دیر آمدی
چقدر دیر آمدی
تقدیر بود
تقدیر بود وقتی به خودم آمدم و به بی‌گناهی‌اش پی بردم، خیلی دیر شده بود و تمام محبت و بند‌‌های محبت و عشقی که بین ما بود پاره شده بود.زمانی که به خودم آمدم و به سویش بازگشتم آن‌قدر دلسرد و غم‌زده بود که آغوشش را به رویم باز نکرد و جز لبخندی محزون و نگاهی ملامت‌بار، چیز دیگری از او دریافت ...
مشاهده تمام رمان های نسرین قدیری (کافی)
مجموعه‌ها